رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم

پارت ۷۰

ارسلان، دیدم دیانا برگشتم سمتش بغلم گرفتمش گذاشتمش رو اپن

دیانا، بلندم کرد گذاشتم رو اپن

ارسلان، براش لقمه گرفتم طرف دهنش بفرمایید

دیانا، لقمه کوچیک بود همرو کردم تو دهنم

ارسلان، براش هی لقمه می گرفتم خودمم
میخوردم

...... بعد صبحانه ......

دیانا، ارسلاننننن

ارسلان، جانم

دیانا،بغل

ارسلان، قربونت برم بغلش کردم
دیدگاه ها (۱)

رمان ملک قلبم پارت ۷۱.... دو هفته بعد ....دیانا، غذا درست م...

رمان ملک قلبم پارت ۷۲لیلا،آره عزیزم تو خوبی ارسلان، قربونت ب...

رمان ملک قلبم پارت ۶۹دیانا، صبح پاشدم دیدم تو بغل ارسلانم ای...

رمان ملک قلبم پارت ۶۸ارسلان، بدن هر دو مونو شستم اومدیم بیرو...

رمان بغلی من پارت ۶۹دیانا: پلک هام و باز کردم ای وای چرا خوا...

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭³ دسستم رو گذاشتم روی دستش که مث چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط