از نگاه کردن به عقربه های دقیقه شمار
از نگاه کردن به عقربه های دقیقه شمار
ساعت که خسته شوی، از لحظه های
تنهایی و بی همراهی که خسته شوی، از
بغض های فرو مانده در گلویت که
خسته شوی، از لبخندهای تلخ مصنوعی
ات که خسته شوی، از ترس های
کودکانه همیشگی ات که خسته شوی،
از دلگیری های مُدامت که خسته شوی،
از چشم های دل نگرانت که خسته
شوی، از پاهای خسته در راه مانده ات
که خسته شوی، از ناصبوری هایت که
خسته شوی، از نارفیقانت که خسته
شوی، از دنیای بی روحت که خسته
شوی، از هجوم نامهربانی های دنیا که
خسته شوی، از آرزوهای کالت که خسته شوی، اصلاً از دنیا که “بریده”
باشی، آن وقت دلت می خواهد بروی
یک جایی مثل حرم، بنشینی یک جای
دنج توی صحن؛ زل بزنی به تک تک آدم
هایی که نمی دانی چه روزگاری دارند، زل
بزنی به کبوترهایی که گاهی دلت می
خواهد جای آن ها باشی، زل بزنی به
آسمان آرامِ حرم و کلی عشق، مهربانی و
امید از آسمانش هدیه بگیری …
امام رضا جان دلتنگ مشهدت هستم
ساعت که خسته شوی، از لحظه های
تنهایی و بی همراهی که خسته شوی، از
بغض های فرو مانده در گلویت که
خسته شوی، از لبخندهای تلخ مصنوعی
ات که خسته شوی، از ترس های
کودکانه همیشگی ات که خسته شوی،
از دلگیری های مُدامت که خسته شوی،
از چشم های دل نگرانت که خسته
شوی، از پاهای خسته در راه مانده ات
که خسته شوی، از ناصبوری هایت که
خسته شوی، از نارفیقانت که خسته
شوی، از دنیای بی روحت که خسته
شوی، از هجوم نامهربانی های دنیا که
خسته شوی، از آرزوهای کالت که خسته شوی، اصلاً از دنیا که “بریده”
باشی، آن وقت دلت می خواهد بروی
یک جایی مثل حرم، بنشینی یک جای
دنج توی صحن؛ زل بزنی به تک تک آدم
هایی که نمی دانی چه روزگاری دارند، زل
بزنی به کبوترهایی که گاهی دلت می
خواهد جای آن ها باشی، زل بزنی به
آسمان آرامِ حرم و کلی عشق، مهربانی و
امید از آسمانش هدیه بگیری …
امام رضا جان دلتنگ مشهدت هستم
۲۵.۰k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.