به خود پوشــیده پنهانم نهانم را نمیدانم
به خود پوشــیده پنهانم نهانم را نمیدانم
گره افــــــتاد در کارم، امانم را نمی دانم
زخود همواره میپرسم چرا هر روزه در راهم
به شب آیا رسم جائی که مهمانم، نمی دانم
کدامین نغمه دلکش شود همــراه ساز من
در این آواز تکراری که میــــخوانم نمیدانم
طبیب دیگران بودم ولی هیهات حیرانم
چه دردی این چنین افتاده بر جانم نمی دانم
دریغا درد پنهانی دریغ از آنچه میدانی
کــــــدام حنظل بود داروی درمانم نمیدانم
سر شوریده ام میپرسد از مولای خود حافظ
کدام فالی ز دیوان تو بر خوانم، نمیدانم...
#عاشقانه
#خاصترین
گره افــــــتاد در کارم، امانم را نمی دانم
زخود همواره میپرسم چرا هر روزه در راهم
به شب آیا رسم جائی که مهمانم، نمی دانم
کدامین نغمه دلکش شود همــراه ساز من
در این آواز تکراری که میــــخوانم نمیدانم
طبیب دیگران بودم ولی هیهات حیرانم
چه دردی این چنین افتاده بر جانم نمی دانم
دریغا درد پنهانی دریغ از آنچه میدانی
کــــــدام حنظل بود داروی درمانم نمیدانم
سر شوریده ام میپرسد از مولای خود حافظ
کدام فالی ز دیوان تو بر خوانم، نمیدانم...
#عاشقانه
#خاصترین
۷.۷k
۱۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.