یه دیالوگ قشنگ بود

یه دیالوگ قشنگ بود :
_ منو یادته ؟
چی ؟
_ من ، منو یادته . با هم می‌خندیدم ، با هم گریه میکردیم ، با هم بغض میکردیم . یادته بهم میگفتی گریه نکن ، مواظبم بودی ، نمیخواستی آسیب ببینم ، ولی حالا چی ؟ منو یادته ؟
م..
_ می‌دونم ، یادت نیست ؛ داری منو فراموش می‌کنی ، همونقدری که مواظبم بودی الان ولم کردی و برات مهم نیستم ، به جای اینکه جلوی اشکامو بگیری اشکمو در میاری ، این ، درد داره
....
_ می‌دونم ، می‌دونم ، اشکال ندارع (:






" ابدی ترین ابدی که به پایان رسید... "
دیدگاه ها (۱۶)

در حالی که دارم در خیابان شکوفه های گیلاس قدم برمیدارم ، به ...

،،،،..دوستت دارم..کاش احساس من فرا تر از کلمات نبود که نتوان...

کل روزمو با فکر کردن به تو ، و هر چیزی که مربوط به تو باشه س...

همیشه دلم میخواست ساعت ها به تو نگاه کنم ، بدون هیچ حرفی ، ا...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط