یه دیالوگ قشنگ بود :
یه دیالوگ قشنگ بود :
_ منو یادته ؟
چی ؟
_ من ، منو یادته . با هم میخندیدم ، با هم گریه میکردیم ، با هم بغض میکردیم . یادته بهم میگفتی گریه نکن ، مواظبم بودی ، نمیخواستی آسیب ببینم ، ولی حالا چی ؟ منو یادته ؟
م..
_ میدونم ، یادت نیست ؛ داری منو فراموش میکنی ، همونقدری که مواظبم بودی الان ولم کردی و برات مهم نیستم ، به جای اینکه جلوی اشکامو بگیری اشکمو در میاری ، این ، درد داره
....
_ میدونم ، میدونم ، اشکال ندارع (:
" ابدی ترین ابدی که به پایان رسید... "
_ منو یادته ؟
چی ؟
_ من ، منو یادته . با هم میخندیدم ، با هم گریه میکردیم ، با هم بغض میکردیم . یادته بهم میگفتی گریه نکن ، مواظبم بودی ، نمیخواستی آسیب ببینم ، ولی حالا چی ؟ منو یادته ؟
م..
_ میدونم ، یادت نیست ؛ داری منو فراموش میکنی ، همونقدری که مواظبم بودی الان ولم کردی و برات مهم نیستم ، به جای اینکه جلوی اشکامو بگیری اشکمو در میاری ، این ، درد داره
....
_ میدونم ، میدونم ، اشکال ندارع (:
" ابدی ترین ابدی که به پایان رسید... "
۸.۵k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳