پارت ³
پارت ³
موضوع: عشق همیشگی من(:
× ما که خیلی وقته حرفامون رو زدیم... ولی یه سوال میپرسم...
+ جانم بپرس
× همیشه پیشم میمونی دیگه؟
+ این چه سوالیه.. معلومه... هیچوقت ولت نمیکنم(:
× خیلی دوست دارم(:
+منم همینطور(:
× بهتره دیگه بریم پایین بقیه منتظرن جواب ماور بدونن
+بریم
=اوه اومدن.. چیشد پسرم به چه نتیجه ای رسیدین؟
+ مامان من ا.ت رو خیلی دوست دارم
منو ا.ت تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم(:
☆ # @ = پس مبارکه بچه ها
(همه با هم گفتن)
+ ممنونم
× ممنون
= پس ازدواج رو برای آخر همین هفته برگزار میکنم (سه روز دیگه)
× زود نیس؟... آخر هفته.. اخه...
# دخترم هر چی زودتر بهتر
× کوک چرا چیزی نمیگی(در گوشش گفت)
+ چی بگم... تصمیم بزرگتراس دیگه(ایشون از خداشه ا.ت😔)
× باشه
☆ پس مبارکه
سه روز بعد...
ویو ا.ت
×مامان من خیلی استرس دارم همش حس میکنم یه چیزی کمه...
# نه دخترم نگران نباش همه چی درسته... هیچی کم نیس
× گوشیم داره زنگ میخوره...
# کیه؟
× کوکه
× جانم کوک
+ چیشد بیب... همه چیرو گرفتی؟
× آره گرفتم(:
+اوکی میبینمت پس(:
×اوکی بای
+ بای
سه ساعت بعد...
(مراسم)
× خیلی ممنون
+ تشکر
× وای کوک واقعا خسته شدم... احساس میکنم پا ندارم.. دوساعته سر پا وایسادم
+بیب خسته نشو... من بهت نیاز دارم...
ویو ا.ت
وای خدا امشب چه گوهی بخورم... پاره ام.. پاره... هعی خدایا بهم کمک کن( تو دلش)
+ا.ت... ا.ت...ا.ت!
× بله! بله!
+حواست کجاست؟
× هیچی...
(مراسم تموم شد)
ویو ا.ت
رفتیم خونه منم به بهانه اینکه گرسنه رفتم آشپزخونه یه چیزی درست کنم که کوک اومد آشپز خونه جوری که نصفش به گردنم میخورد گفت....
یاه یاه یاه😂🙂💔
تا پارت بعدی فعلا خداحافظ😔😂
شرط
لایک: ۱۵
کامنت: ۳٠
موضوع: عشق همیشگی من(:
× ما که خیلی وقته حرفامون رو زدیم... ولی یه سوال میپرسم...
+ جانم بپرس
× همیشه پیشم میمونی دیگه؟
+ این چه سوالیه.. معلومه... هیچوقت ولت نمیکنم(:
× خیلی دوست دارم(:
+منم همینطور(:
× بهتره دیگه بریم پایین بقیه منتظرن جواب ماور بدونن
+بریم
=اوه اومدن.. چیشد پسرم به چه نتیجه ای رسیدین؟
+ مامان من ا.ت رو خیلی دوست دارم
منو ا.ت تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم(:
☆ # @ = پس مبارکه بچه ها
(همه با هم گفتن)
+ ممنونم
× ممنون
= پس ازدواج رو برای آخر همین هفته برگزار میکنم (سه روز دیگه)
× زود نیس؟... آخر هفته.. اخه...
# دخترم هر چی زودتر بهتر
× کوک چرا چیزی نمیگی(در گوشش گفت)
+ چی بگم... تصمیم بزرگتراس دیگه(ایشون از خداشه ا.ت😔)
× باشه
☆ پس مبارکه
سه روز بعد...
ویو ا.ت
×مامان من خیلی استرس دارم همش حس میکنم یه چیزی کمه...
# نه دخترم نگران نباش همه چی درسته... هیچی کم نیس
× گوشیم داره زنگ میخوره...
# کیه؟
× کوکه
× جانم کوک
+ چیشد بیب... همه چیرو گرفتی؟
× آره گرفتم(:
+اوکی میبینمت پس(:
×اوکی بای
+ بای
سه ساعت بعد...
(مراسم)
× خیلی ممنون
+ تشکر
× وای کوک واقعا خسته شدم... احساس میکنم پا ندارم.. دوساعته سر پا وایسادم
+بیب خسته نشو... من بهت نیاز دارم...
ویو ا.ت
وای خدا امشب چه گوهی بخورم... پاره ام.. پاره... هعی خدایا بهم کمک کن( تو دلش)
+ا.ت... ا.ت...ا.ت!
× بله! بله!
+حواست کجاست؟
× هیچی...
(مراسم تموم شد)
ویو ا.ت
رفتیم خونه منم به بهانه اینکه گرسنه رفتم آشپزخونه یه چیزی درست کنم که کوک اومد آشپز خونه جوری که نصفش به گردنم میخورد گفت....
یاه یاه یاه😂🙂💔
تا پارت بعدی فعلا خداحافظ😔😂
شرط
لایک: ۱۵
کامنت: ۳٠
۳۹.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.