سایهی سه و سه دقیقه قسمت دهم
سایهی سه و سه دقیقه: قسمت دهم
_فردا شب_
همه دور میز نشسته بودن، صدای خنده و شوخی کل سالن رو پر کرده بود. لیوانها یکی پس از دیگری پر و خالی میشدن
ا.ت لیوان الکلشو تو دست گرفته بود و به شوخی های مسخره شون میخندید
اما یهو... نگاهش سر خورد سمت جئون
برای چند ثانیه همهچی ساکت شد توی ذهنش
چشم تو چشم شدن
جئون بیصدا لیوان الکلشو تو دست گرفته بود و آروم از مینوشید
چشماش نیمهخمار و نگاهش سنگین بود
یه لبخند محو روی لبش نشست
ا.ت سریع نگاهشو از دزدید و به یه جایی دیگه نگاه کرد ولی هنوز میتونست نگاه جئون احساس کنه
بقیه درگیر شوخی بودن هیون بلند خندید و گفت:
« ا.ت چرا قرمز شدی؟ » Hyun
سوا هم زد زیر خنده:
« ای بابا ولش کن بزار خوش باشه(خنده😁) » sooa
ا.ت خنده ای مصنوعی کرد و لیوان الکل تا ته نوشید
حس کرد اگه یه ثانیه دیگه به جئون نگاه کنه، همه میفهمن
از گوشه چشم دید جئون هنوز نگاهشو برنداشته و با همون لبخند نصفه و لیوان توی دستش هنوز داشت نگاهش میکرد
دلش تندتر زد و سرشو چرخوند سمت سوا:
« یه لیوان دیگه برام بریز » a.t
سوا: « اوه اوه، خانم کارگاه داره جو میگیرهت! » (خندید😂)
همه دوباره غرق خنده شدن. اما فقط یکی نخندید...
جئون.
فقط با همون نگاه سنگینش، بیصدا لیوانشو بالا آورد و جرعهای خورد، چشم از ا.ت برنداشت
_فردا شب_
همه دور میز نشسته بودن، صدای خنده و شوخی کل سالن رو پر کرده بود. لیوانها یکی پس از دیگری پر و خالی میشدن
ا.ت لیوان الکلشو تو دست گرفته بود و به شوخی های مسخره شون میخندید
اما یهو... نگاهش سر خورد سمت جئون
برای چند ثانیه همهچی ساکت شد توی ذهنش
چشم تو چشم شدن
جئون بیصدا لیوان الکلشو تو دست گرفته بود و آروم از مینوشید
چشماش نیمهخمار و نگاهش سنگین بود
یه لبخند محو روی لبش نشست
ا.ت سریع نگاهشو از دزدید و به یه جایی دیگه نگاه کرد ولی هنوز میتونست نگاه جئون احساس کنه
بقیه درگیر شوخی بودن هیون بلند خندید و گفت:
« ا.ت چرا قرمز شدی؟ » Hyun
سوا هم زد زیر خنده:
« ای بابا ولش کن بزار خوش باشه(خنده😁) » sooa
ا.ت خنده ای مصنوعی کرد و لیوان الکل تا ته نوشید
حس کرد اگه یه ثانیه دیگه به جئون نگاه کنه، همه میفهمن
از گوشه چشم دید جئون هنوز نگاهشو برنداشته و با همون لبخند نصفه و لیوان توی دستش هنوز داشت نگاهش میکرد
دلش تندتر زد و سرشو چرخوند سمت سوا:
« یه لیوان دیگه برام بریز » a.t
سوا: « اوه اوه، خانم کارگاه داره جو میگیرهت! » (خندید😂)
همه دوباره غرق خنده شدن. اما فقط یکی نخندید...
جئون.
فقط با همون نگاه سنگینش، بیصدا لیوانشو بالا آورد و جرعهای خورد، چشم از ا.ت برنداشت
- ۸.۸k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط