با سینه گشاده در آماجگاه خاک

با سینه گشاده در آماجگاه خاک
بی‌اضطراب همچو هدف ایستاده‌ایم

بر دوستان رفته چه افسوس می‌خوریم؟
با خود اگر قرار اقامت نداده‌ایم

چون غنچه در ریاض جهان، برگ عیش ما
اوراق هستیی است که بر باد داده‌ایم

ای زلف یار، این همه گردنکشی چرا؟
آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده‌ایم

صائب زبان شکوه نداریم همچو خار
چون غنچه دست بر دل پر خون نهاده‌ایم


#خاص
دیدگاه ها (۱)

لواشکهای مامان پز...ناخنک‌ بزنم یازوده😂😂

دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی استکه اگر بازستانند، دو چندان ...

توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟من عاجز چه به تقدیر توانم ...

سخت می‌ خواهم که در آغوش تنگ آرم تو راهر قدر افشرده‌ ای دل ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط