ایدل من p3
ایدل من p3
از زبان ات
الان چند ماه میگزره و من عاشق کوکی شدم ولی نمیتونم بهش بگم تو این چند ماه جاهای مختلفی از کشور رفتیم باهاش هم اتاقی شدم خلاصه همه جا باهاشم الانم تو نیویورکیم امروز کوک. ب ی پارتی دعوت شده که قراره منم برم باش رفتم ی لباس مجلسی بلند شیک سیاه پوشیدم با پاشنه بلند مول همیشه اسلحمو ب پتم بستم و لباسمو انداختم روش رفتم جلو اینه رژمو تمدید کردم و رفتم تو راه روی هتل رفتم سمت اتاق جونکوک و در زدم کوک درو باز کرد میکاپ ارتیستا خیلی خوب میکاپش کرده بودن و. موهاشو درست کرده بودن مثل همیشه لباسای مارک. و شیکشو پوشیده خیلی جذاب تر شده بود (تکید میکنم جذاب ترررررر) ک. گفت
_خوشگل شدی بادیگارد سرد من
+اوهوم. توعم خوشتیپ شدی اگه حاضری بریم ماشین منتظرمونع
_اوک
اومد جلو و دستشو گرف جلو. و گفت
_بازومو نمیگیری لیدی
+خیلی پرویی
واز بازوش گرفتم
و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت محل مورد نظر
بعد چند میم رسیدیم وارد پارتی شذیم و کوک داشت ب کاراش میرسید
۱ساعتو نیمِ بعد
کوک داشت خوشمیگذروند ک چنتا دختر رفتن پیشش و خودشونو بهش چسبوندن و واقعا از عصبانیت چشام قرمز شد ک رفتم جلو دختر را رو با پرویی کنار زدم ک کوک دستمو گرف و پشت خودش کشون و برد ب ی جای خیلی خلوت و شروع کرد ب غر زدن
_ات میشه توضیح بدی این کارات چیه چند وقته اصلا اجازه نمیدی هیچ دختری بیاد سمتم هی باهاشون بد رفتاری میکنی و ازم دورشون میکنی هیچ معلومه چته
اخه من نمیدوـــــــ..........
ک نزاشتم حرفش تموم شه و ناخدادگاه لبامو گذاشتم رو لباش و بعد ۳ ویم ازش جدا شدم و گفتم
+چون عاشقتم و حسودیم میشه دختر دیگه ای نزدیکت شه
ک دستاشو دور کمرم حلقه کرد منو چسبوند ب خودش و با اون صدای بم فا*کیش گفت
_فکر کنم حسمون دو طرفس بیبی
ویو صبح از زبان ات
با دل درد شدید بیدار شدم توی تخت کوکی بودم (بله دیشب دیشدیری دیدینگ ماشااللهکردن باهم)ولی خود کوک نبود ک فهمیدم توی حمومه دلم درد میکرد که مثل کاو.رفتم حموم ک کوک با دیدنم گفت
_چیه بازم میخوای بکنمت؟
+گِمشو دلم درد میکنه
دستمو گرف از پشت چسبون منو به خودش و دستشو برد زیر دلم رو ماساژ دادو کنار گوشم اهنگی که دوس دارمو زمزمه کرد از بالا اب میخورد بهمون صدای اب با صدای کوک حس بهشتی رو بهم میداد
پارت بعدی ۷تا لایک ۱۰تا کامنت
از زبان ات
الان چند ماه میگزره و من عاشق کوکی شدم ولی نمیتونم بهش بگم تو این چند ماه جاهای مختلفی از کشور رفتیم باهاش هم اتاقی شدم خلاصه همه جا باهاشم الانم تو نیویورکیم امروز کوک. ب ی پارتی دعوت شده که قراره منم برم باش رفتم ی لباس مجلسی بلند شیک سیاه پوشیدم با پاشنه بلند مول همیشه اسلحمو ب پتم بستم و لباسمو انداختم روش رفتم جلو اینه رژمو تمدید کردم و رفتم تو راه روی هتل رفتم سمت اتاق جونکوک و در زدم کوک درو باز کرد میکاپ ارتیستا خیلی خوب میکاپش کرده بودن و. موهاشو درست کرده بودن مثل همیشه لباسای مارک. و شیکشو پوشیده خیلی جذاب تر شده بود (تکید میکنم جذاب ترررررر) ک. گفت
_خوشگل شدی بادیگارد سرد من
+اوهوم. توعم خوشتیپ شدی اگه حاضری بریم ماشین منتظرمونع
_اوک
اومد جلو و دستشو گرف جلو. و گفت
_بازومو نمیگیری لیدی
+خیلی پرویی
واز بازوش گرفتم
و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت محل مورد نظر
بعد چند میم رسیدیم وارد پارتی شذیم و کوک داشت ب کاراش میرسید
۱ساعتو نیمِ بعد
کوک داشت خوشمیگذروند ک چنتا دختر رفتن پیشش و خودشونو بهش چسبوندن و واقعا از عصبانیت چشام قرمز شد ک رفتم جلو دختر را رو با پرویی کنار زدم ک کوک دستمو گرف و پشت خودش کشون و برد ب ی جای خیلی خلوت و شروع کرد ب غر زدن
_ات میشه توضیح بدی این کارات چیه چند وقته اصلا اجازه نمیدی هیچ دختری بیاد سمتم هی باهاشون بد رفتاری میکنی و ازم دورشون میکنی هیچ معلومه چته
اخه من نمیدوـــــــ..........
ک نزاشتم حرفش تموم شه و ناخدادگاه لبامو گذاشتم رو لباش و بعد ۳ ویم ازش جدا شدم و گفتم
+چون عاشقتم و حسودیم میشه دختر دیگه ای نزدیکت شه
ک دستاشو دور کمرم حلقه کرد منو چسبوند ب خودش و با اون صدای بم فا*کیش گفت
_فکر کنم حسمون دو طرفس بیبی
ویو صبح از زبان ات
با دل درد شدید بیدار شدم توی تخت کوکی بودم (بله دیشب دیشدیری دیدینگ ماشااللهکردن باهم)ولی خود کوک نبود ک فهمیدم توی حمومه دلم درد میکرد که مثل کاو.رفتم حموم ک کوک با دیدنم گفت
_چیه بازم میخوای بکنمت؟
+گِمشو دلم درد میکنه
دستمو گرف از پشت چسبون منو به خودش و دستشو برد زیر دلم رو ماساژ دادو کنار گوشم اهنگی که دوس دارمو زمزمه کرد از بالا اب میخورد بهمون صدای اب با صدای کوک حس بهشتی رو بهم میداد
پارت بعدی ۷تا لایک ۱۰تا کامنت
۸.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.