پرنس کیم
پرنس کیم
پارت بیست
___
ویو ا.ت
با صدای بسیار. بلندی که ایجاد شد همه ...
همه به سمت بیرون رفتیم ...سرباز های گارد سلطنتی کره بودن ...اومدن سمت من و من رو گرفتند که جیمین سریع سمتشون حمله کرد و .من رو سمت خودش کشید دست من رو گرفت و شروع کرد به دویدن منم دست یونا رو گرفتم ولی وسط های راه یونا ولم کرد
+یونا بیا دیگه
@ش،شما برید ...نزارید بگیرنتون ...بریددد
+یونا ...
#ا.ت بیا بریم ...بدوو
سمت جنگل حرکت کردن
سرباز ها دنبالشون بودن .... چرا اینجوری شد یکدفعه
ویو ؟؟؟
&قربان جیمین و ا.ت در خطرن
؟؟؟::سرباز ها رو جمع کن سریعع
ویو ا.ت
همینجوری داشتیم میدویدیم که ... که احساس سوزشی حس کردم تیر بود که به پهلوم خورده بود
جیمین سریع اومد سمتم سرباز ها رسیده بودن جیمین باهاشون درگیر شد یکی از سرباز ها اومد بالا سرم ...شمشیر رو خواست بزنه بهم (به درخت تکیه داده) که جیمین اومد جلو شمشیر به شکمش خورد
همون موقع چند تا آدم سیاه پوش حمله کردند و همه رو کشتند یکی شون اومد سمت جیمین
@هی پسر خوبی ؟!...جیمین ... جیمین
+ت،تو کی هستی ؟!
@الان وقت این حرف ها نیست
+دست بهش نزنن ...کی هستی ؟!
@جیهوپم ...جانگ جیهوپ ...حالا خوب شد ...د بلند شو دیگه لعنتیی
ا.ت بلند شد و جیمین رو هم بلند کرد
@یاا من میگرمش سنگینه
+نه برو
سمت یه قبیله رفتند
@تو هم زخمی شدی برو رو تخت تا بیام
+چ،چی؟؟
@بیام زخمت رو پانسمان کنم :/
+آها
پرش زمانی به فردا صبح ویو ته
به خونه ای که اون مرده داده بود رفتیم همه جا خراب شده بود
_چ،چی؟!...نه نه ا.ت ...ا.ت ...ا.تتت (داد)
#کوک: آروم باش ..
دنبال ا.ت گشتند ولی نبود که ...
نظر یادت نره رفیق !!
پارت بیست
___
ویو ا.ت
با صدای بسیار. بلندی که ایجاد شد همه ...
همه به سمت بیرون رفتیم ...سرباز های گارد سلطنتی کره بودن ...اومدن سمت من و من رو گرفتند که جیمین سریع سمتشون حمله کرد و .من رو سمت خودش کشید دست من رو گرفت و شروع کرد به دویدن منم دست یونا رو گرفتم ولی وسط های راه یونا ولم کرد
+یونا بیا دیگه
@ش،شما برید ...نزارید بگیرنتون ...بریددد
+یونا ...
#ا.ت بیا بریم ...بدوو
سمت جنگل حرکت کردن
سرباز ها دنبالشون بودن .... چرا اینجوری شد یکدفعه
ویو ؟؟؟
&قربان جیمین و ا.ت در خطرن
؟؟؟::سرباز ها رو جمع کن سریعع
ویو ا.ت
همینجوری داشتیم میدویدیم که ... که احساس سوزشی حس کردم تیر بود که به پهلوم خورده بود
جیمین سریع اومد سمتم سرباز ها رسیده بودن جیمین باهاشون درگیر شد یکی از سرباز ها اومد بالا سرم ...شمشیر رو خواست بزنه بهم (به درخت تکیه داده) که جیمین اومد جلو شمشیر به شکمش خورد
همون موقع چند تا آدم سیاه پوش حمله کردند و همه رو کشتند یکی شون اومد سمت جیمین
@هی پسر خوبی ؟!...جیمین ... جیمین
+ت،تو کی هستی ؟!
@الان وقت این حرف ها نیست
+دست بهش نزنن ...کی هستی ؟!
@جیهوپم ...جانگ جیهوپ ...حالا خوب شد ...د بلند شو دیگه لعنتیی
ا.ت بلند شد و جیمین رو هم بلند کرد
@یاا من میگرمش سنگینه
+نه برو
سمت یه قبیله رفتند
@تو هم زخمی شدی برو رو تخت تا بیام
+چ،چی؟؟
@بیام زخمت رو پانسمان کنم :/
+آها
پرش زمانی به فردا صبح ویو ته
به خونه ای که اون مرده داده بود رفتیم همه جا خراب شده بود
_چ،چی؟!...نه نه ا.ت ...ا.ت ...ا.تتت (داد)
#کوک: آروم باش ..
دنبال ا.ت گشتند ولی نبود که ...
نظر یادت نره رفیق !!
۹.۰k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.