عشق یا انتقام
عشق یا انتقام
P4
دیگه....دیگه هیچی نفهمیدم .... هیچی
( ویو کوک)
توی این دوسال خیلی عذاب کشیدم
اون....اون فکر کرده میتونه منو بکشه ..هه...سخت در اشتباهه
اون شب من بیهوش شدم ولی وقتی بیدار شدم هیچی حس نمیکردم
توی دریاچه بودم و داشتم غرق میشدم
یکی ...یکی پرید توی آب
اونجا بود که یکی از بهترین دوستامو پیدا کردم
جیمین کسی بود که منو نجات داد
یک سال رو روی ویلچر سپری کردم تا وقتی که قسمتی از مغزم که نابود شده بود رو پیوند زدم
دیگه روی ویلچر نبودم ولی ..خاطرات اون کسی که مغزش رو بهم داده بود روانیم کرده قبلاً هم وضعیت روان خوبی نداشتم ولی حالا یه دیوونه به تمام عیارم
انگار اون...اون یه جنایت کار بوده خاطراتش مبهمه ولی حسش میکنم
( ویو ا.ت)
_ ( صدای سوت زدن)
یواش یواش چشمام باز شد
؟!!؟!؟
روی صندلی بودم دست و پام بسته شده بود به صندلی
_ بیدار شدی؟
روی مبل روبه روم نشسته بود
گوشیم توی دستش بود
_ تو....با...ته ...؟؟
+ نه...ن...نه...من...فقط....
_ خفه شو (داد)
+ هق....هق....
_ اون بهترین دوستم بود ....چطور تونستی؟
+ هق...من....هق...ما..فقط...هق...دوست بودیم...
_ دروغ نگو( داد و خنده)
سرش رو با دوتا دستش گرفت و داشت میخندید عجیب شده بود عجیب تر از قبل
_ مهم نیس ......به نظرت با چی شروع کنم ؟
چی؟؟ منظورش چی بود ؟ داشت به پشت سرم نگاه میکرد اومد سمتم و صندلی رو چرخوند
؟؟؟؟؟؟؟!!؟!؟؟!؟
یه میز پر از ابزار شکنجه
_ عروسک کدوم؟
عروسک....چیزی که قبلاً باهاش صدام میکرد
ولی حالا برای انتخاب ابزار شکنجه داره صدام میکنه
_ کدوم؟(داد)
+ ن...نه...هق....نه...هق... خواهش...هق... میکنم
_ باشه خودم انتخاب میکنم
رفت سمت میز و یه شلاق برداشت
+ نهههه...هق.....خواهش میکنم...هق...هق...هق.(گریه شدید)
_ هییسسس ...هرچی بیشتر تقلا کنی دلم بیشتر میخواد اذیتت کنم پس ساکت باش
+ نه.....هق...کمک....نه...هق...هق...(گریه )
_ کسی صداتو نمیشنوه پس کمک نخوا
اومد سمتم
دستش رو برد بالا
+ جییییغغغغغ.....هق....ههققققق(گریه شدیدددد)
دوباره نزد
_ شییبببالللللل(داد)
چرا؟
اومد سمتم و دستام و پاهام رو باز کرد
براید بغلم کرد و از اونجا برد بیرون
یه باغ بزرگ بود که ما ...انگار توی انباریش بودیم
برم داخل خونه اصلی در رو باز کرد
+ چرااا...هق...اینکار ور باهام میکنی ؟(داد)
_ هیییسسس
توی بغلش دست و پا میزدم
_ آنقدر دست و پا نزن باعث میشی دلم بخواد شب زیرم بخوابی
؟؟؟؟؟؟!!؟
اون...اون...هنوز منو..دوست.....نه....نه....نمیتونه.....نههههه
ازش دارم میترسم ...میترسم ازش ......
دیگه دست و پا نزدم
رفت داخل یه اتاق
منو گذاشت رو تخت
دستش رو سمتم آورد که سرم رو به عقب بردم
چشمام رو بستم یعنی میخواد منو بزنه ؟؟؟
؟؟؟؟
دستش رو گذاشت رو سرم و نوازش کرد
؟؟؟؟
بچه ها خوشتون میاد ازش ؟؟؟
P4
دیگه....دیگه هیچی نفهمیدم .... هیچی
( ویو کوک)
توی این دوسال خیلی عذاب کشیدم
اون....اون فکر کرده میتونه منو بکشه ..هه...سخت در اشتباهه
اون شب من بیهوش شدم ولی وقتی بیدار شدم هیچی حس نمیکردم
توی دریاچه بودم و داشتم غرق میشدم
یکی ...یکی پرید توی آب
اونجا بود که یکی از بهترین دوستامو پیدا کردم
جیمین کسی بود که منو نجات داد
یک سال رو روی ویلچر سپری کردم تا وقتی که قسمتی از مغزم که نابود شده بود رو پیوند زدم
دیگه روی ویلچر نبودم ولی ..خاطرات اون کسی که مغزش رو بهم داده بود روانیم کرده قبلاً هم وضعیت روان خوبی نداشتم ولی حالا یه دیوونه به تمام عیارم
انگار اون...اون یه جنایت کار بوده خاطراتش مبهمه ولی حسش میکنم
( ویو ا.ت)
_ ( صدای سوت زدن)
یواش یواش چشمام باز شد
؟!!؟!؟
روی صندلی بودم دست و پام بسته شده بود به صندلی
_ بیدار شدی؟
روی مبل روبه روم نشسته بود
گوشیم توی دستش بود
_ تو....با...ته ...؟؟
+ نه...ن...نه...من...فقط....
_ خفه شو (داد)
+ هق....هق....
_ اون بهترین دوستم بود ....چطور تونستی؟
+ هق...من....هق...ما..فقط...هق...دوست بودیم...
_ دروغ نگو( داد و خنده)
سرش رو با دوتا دستش گرفت و داشت میخندید عجیب شده بود عجیب تر از قبل
_ مهم نیس ......به نظرت با چی شروع کنم ؟
چی؟؟ منظورش چی بود ؟ داشت به پشت سرم نگاه میکرد اومد سمتم و صندلی رو چرخوند
؟؟؟؟؟؟؟!!؟!؟؟!؟
یه میز پر از ابزار شکنجه
_ عروسک کدوم؟
عروسک....چیزی که قبلاً باهاش صدام میکرد
ولی حالا برای انتخاب ابزار شکنجه داره صدام میکنه
_ کدوم؟(داد)
+ ن...نه...هق....نه...هق... خواهش...هق... میکنم
_ باشه خودم انتخاب میکنم
رفت سمت میز و یه شلاق برداشت
+ نهههه...هق.....خواهش میکنم...هق...هق...هق.(گریه شدید)
_ هییسسس ...هرچی بیشتر تقلا کنی دلم بیشتر میخواد اذیتت کنم پس ساکت باش
+ نه.....هق...کمک....نه...هق...هق...(گریه )
_ کسی صداتو نمیشنوه پس کمک نخوا
اومد سمتم
دستش رو برد بالا
+ جییییغغغغغ.....هق....ههققققق(گریه شدیدددد)
دوباره نزد
_ شییبببالللللل(داد)
چرا؟
اومد سمتم و دستام و پاهام رو باز کرد
براید بغلم کرد و از اونجا برد بیرون
یه باغ بزرگ بود که ما ...انگار توی انباریش بودیم
برم داخل خونه اصلی در رو باز کرد
+ چرااا...هق...اینکار ور باهام میکنی ؟(داد)
_ هیییسسس
توی بغلش دست و پا میزدم
_ آنقدر دست و پا نزن باعث میشی دلم بخواد شب زیرم بخوابی
؟؟؟؟؟؟!!؟
اون...اون...هنوز منو..دوست.....نه....نه....نمیتونه.....نههههه
ازش دارم میترسم ...میترسم ازش ......
دیگه دست و پا نزدم
رفت داخل یه اتاق
منو گذاشت رو تخت
دستش رو سمتم آورد که سرم رو به عقب بردم
چشمام رو بستم یعنی میخواد منو بزنه ؟؟؟
؟؟؟؟
دستش رو گذاشت رو سرم و نوازش کرد
؟؟؟؟
بچه ها خوشتون میاد ازش ؟؟؟
۲.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.