فیکگودال

فیک:گودال
part⁴⁶

" من هنوزم ا.ت دوست دارم و برای دوباره به دست آوردنش هر کاری میکنم ، و ایشون هم یه مانع ست بین منو ا.ت ، منم خواستم این مانع بردارم "suga

" منظورت از مانع منم؟ "jk

" دقیقا منظورم تو بودی "suga

" یه بلای سرت میارم که از زندگی پشیمون بشی "jk

" جونگکوک بسه "jimin

" یعنی چی که بسه! ا.ت اصلا این یارو نمیخواد ، همه این عشق عاشقی های که میگه یه طرف اس ، ا.ت حتی نمیخواد ریختشو ببینه "jk

نگاهش سمت ا.ت چرخید

" تو دوستش داری؟ "V

" من ... "a.t

آب دهنشو قورت داد و با لحنی ملایم و جدی ادامه داد

" هر حسی که داشتم مال گذشته بوده الان هیچ حسی بهش ندارم تا قبل از اینکه پیداش بشه بهش فکر نمیکردم "a.t

نگاهشو به شوگا داد

" اینجا بودنت و انجام این کار هات بی دلیله ، میری و دیگه هیچ وقت خواهرمو اذیت نمیکنی "V

" ولی ... "suga

" بیرون "V

بدون هیچ حرفی بلند شد

" چیزی که میخوامو بدست میارم "suga

" جلوش سبز شی میدونم چیکارت کنم (جدی) "V

" میبینمت(روبه ا.ت) "suga

" تا من هستم نمیتونی "jk

" می‌بینیم میتونم یا نه "suga

و بدون حرفی دیگر از عمارت خارج شد

دستش روی رانش کشید

" خُُُُُُُب اینم تموم شد ، بلند شیم بریم حموم "a.t

خواست بلند شه که با صدای تهیونگ سرجاش نشست

" بشین سر جات "V

به طرفش چرخید و با اخم و عصبانیت بهش خیره شد

" تو چه غلطی کردی(بلند،عصبانی) "V

" هزار بار گفتم مال قبله "a.t

" این قبلی که میگی کیه؟ "V

" مال وقتیه که دانشگاه بودم ... "a.t

" ... اون موقع هیچ کسی جز دوستام نداشتم ، وقتی که بهم گفت دوستم داره فکر کردم‌ خانوادمو پیدا کردم ولی ... ولی هیچ وقت فکرشو نمیکردم تَهِش اینجوری میشه "a.t

" چرا بهم نگفتی؟ "V

" فکر نمیکردم چیز مهمی باشه تازه شم به کل فراموشش کرده بودم ، تا قبل از اینکه پیداش بشه چیزی ازش یادم نبود "a.t

سرشو به پبل تکیه داد و چشماشو بست نفسشو کلافه بیرون داد

" هوففف ، از دست تو دختر "V

بهش نزدیک شد و دستش روی دستش گذاشت

" بخشیدیم؟ "a.t

" مگه باهات قهر بودم که بخوام ببخشم! "V

خودشو توی بغلش جا داد

" داداش خودمی "a.t

لبخند روی لب هاش جا گرفت و دستش روی کمر ظریفش کشید

دختر ناگهان سرش بلند کرد که محکم به چونه تهیونگ خورد و اخش بلند شد

" اعی چته؟ "V

بلند شد و سریع کنار جئون نشست

" تو حالت خوبه؟چیزیت شد؟ جایت درد میکنه؟ بریم بیمارستان؟ "a.t

" خخخخ حالم خوبه جقدر سوال میپرسی "jk

" هو خداروشکر "a.t
دیدگاه ها (۱۴)

فیک: گودال part⁴⁵صدای مشت و لقد های که به هم میزدن کل فضای آ...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

پارت 9 ویو ا/تپشتمو نگاه کردم و بله جنابعالی پشت سرم بودن فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط