𝐏𝐀𝐑𝐓: 1
𝐏𝐀𝐑𝐓: 1
#
#دیانا
با صدای بابام از خواب بلند شدم هر شب قبل خواب ارزو مرگ میکردم که دیگه بلند نشم راستی یادم رفت خودمو معرفی کنم من دیانا رحیمی هستم ۱۹سالمه رشتم انسانی هستش بابام بازی میکرد میبرد پول میگرفت وقتی که من پنج سالم بود مامانم میمیره
بابام دیگه از اون موقعه قمار میکنه سر پول مامانم ثروت زیادی داشت اما بابام همش به چیزای بی ارزش هدر داد تا بابام یه روز مست بود و قمار کرد سر ۸ میلیارد
که کل دارایی مامانم بود شرط میبنده کلی خونه و ماشین به خاطر قمار بابام از دست دادیم تا که الان بابام هیچی نداره
بابا دیانا : پاشو تن لشتو جمع کن تا لنگ ظهر خوابیده
رفت بیرون درو محکم بست
شب ساعت ۶ بود امد یه چیزی برداشت رفت خوشحال بود
معلوم بود که شرط بندی برده وقتی پول دستش میاد میره دنبال دختر بازیش
دوستام میگفتن تو خوشگلی برو ازدواج کن اما اگه بابام از یجا بشنوه
که ازدواج سریع منو میبره خونه بخت#لئو
لئو: سلام
ارسلان: زهر مارو سلام نگاه مامانم دیگه داره راست راستی
میخواد دختر عموم رو میخواد بده به من
لئو: اسکل مگه دختر عموت آمریکا نیست
ارسلان: بلخره قراره یک ماه دیگه بیان اینجا نگاه یه دختر جور کن تا آخر داستان باهام
باشه خوب باشه کلا بیاد به خوانوادمون خو
لئو: کسی رو که در نظر ندارم اما میدا میکنم نگران نباش
(باز پارت براتون میزارم)
حمایت لایک کامنت یادتون نره💕🌚
#
#دیانا
با صدای بابام از خواب بلند شدم هر شب قبل خواب ارزو مرگ میکردم که دیگه بلند نشم راستی یادم رفت خودمو معرفی کنم من دیانا رحیمی هستم ۱۹سالمه رشتم انسانی هستش بابام بازی میکرد میبرد پول میگرفت وقتی که من پنج سالم بود مامانم میمیره
بابام دیگه از اون موقعه قمار میکنه سر پول مامانم ثروت زیادی داشت اما بابام همش به چیزای بی ارزش هدر داد تا بابام یه روز مست بود و قمار کرد سر ۸ میلیارد
که کل دارایی مامانم بود شرط میبنده کلی خونه و ماشین به خاطر قمار بابام از دست دادیم تا که الان بابام هیچی نداره
بابا دیانا : پاشو تن لشتو جمع کن تا لنگ ظهر خوابیده
رفت بیرون درو محکم بست
شب ساعت ۶ بود امد یه چیزی برداشت رفت خوشحال بود
معلوم بود که شرط بندی برده وقتی پول دستش میاد میره دنبال دختر بازیش
دوستام میگفتن تو خوشگلی برو ازدواج کن اما اگه بابام از یجا بشنوه
که ازدواج سریع منو میبره خونه بخت#لئو
لئو: سلام
ارسلان: زهر مارو سلام نگاه مامانم دیگه داره راست راستی
میخواد دختر عموم رو میخواد بده به من
لئو: اسکل مگه دختر عموت آمریکا نیست
ارسلان: بلخره قراره یک ماه دیگه بیان اینجا نگاه یه دختر جور کن تا آخر داستان باهام
باشه خوب باشه کلا بیاد به خوانوادمون خو
لئو: کسی رو که در نظر ندارم اما میدا میکنم نگران نباش
(باز پارت براتون میزارم)
حمایت لایک کامنت یادتون نره💕🌚
۴۹.۴k
۰۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.