رمان عشق ووفشم💜
رمان عشق ووفشم💜
پارت اول:
دیانا: واای چقدر دیرم شده العان استاد رام نمیدع ت کلاس اگ رام نده روز اول دانشگاه آخ چقدر فک میکنم باید سریع برم :/
نیکا: نزدیک نیم ساعتی بود داخل کلاس بودیم دیانا هنوز نیومده بود باز خواب مونده حتما:/
دیانا: بعد نیم ساعت رسیدم داخل کلاس عرض خواهی کردم رفتم نشستم پیش نیکا
نیکا: به خانوم تشریف آوردن🤪
دیانا: خواب موندم😂
کلاس تمام شد..................
دیانا: نیکا اون پسره بود اسمش ارسلان بود خیلی بچه زرنگ بود
نیکا:خب
دیانا: روش کراش زدم😐💔😂
نیکا: خو برو بش بگو
دیانا: میترسم قبول نکنه
نیکا: ن برو
نیکا: دیا
دیانا: جان
نیکا: منم از اون دوستش اسمش متین بود خوشم اومده 😁
دیانا: اع اونا ک دوستن بیا بریم بهشون پیشنهاد بدیم حالا یا میشه یا ن :)
اینم از پارت اول حمایت کنین تا پارتای بعدیو سریع تر بزارم دوستون دارم___😍❤️
ادیتم خودم زدم اصکی نرو آیدی دره:)
پارت اول:
دیانا: واای چقدر دیرم شده العان استاد رام نمیدع ت کلاس اگ رام نده روز اول دانشگاه آخ چقدر فک میکنم باید سریع برم :/
نیکا: نزدیک نیم ساعتی بود داخل کلاس بودیم دیانا هنوز نیومده بود باز خواب مونده حتما:/
دیانا: بعد نیم ساعت رسیدم داخل کلاس عرض خواهی کردم رفتم نشستم پیش نیکا
نیکا: به خانوم تشریف آوردن🤪
دیانا: خواب موندم😂
کلاس تمام شد..................
دیانا: نیکا اون پسره بود اسمش ارسلان بود خیلی بچه زرنگ بود
نیکا:خب
دیانا: روش کراش زدم😐💔😂
نیکا: خو برو بش بگو
دیانا: میترسم قبول نکنه
نیکا: ن برو
نیکا: دیا
دیانا: جان
نیکا: منم از اون دوستش اسمش متین بود خوشم اومده 😁
دیانا: اع اونا ک دوستن بیا بریم بهشون پیشنهاد بدیم حالا یا میشه یا ن :)
اینم از پارت اول حمایت کنین تا پارتای بعدیو سریع تر بزارم دوستون دارم___😍❤️
ادیتم خودم زدم اصکی نرو آیدی دره:)
۲۴.۳k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.