مست وُ آواره ی آن شهرِ غریبم
مست وُ آواره ی آن شهرِ غریبم
که نشد
خانه ی من
پشتِ این پنجره ها
تکیه گاهم شده
دیوارِ پُر از خاطره ها
و صد افسوس
که با ظلمتِ شب
نفسم رفت در این
شهرِ فرنگ
که نشد
خانه ی من
پشتِ این پنجره ها
تکیه گاهم شده
دیوارِ پُر از خاطره ها
و صد افسوس
که با ظلمتِ شب
نفسم رفت در این
شهرِ فرنگ
۷.۹k
۱۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.