مدرسه ه مرفتم
مدرسه كه ميرفتيم
هربار كه دفتر مشقمون رو
جا ميذاشتيم معلممون ميگفت:
"مواظب باش خودتو جا نذارى
و ما ميخنديديم و فكر ميكرديم
نميشه خودمونو جا بذاريم !"
بزرگ كه شديم بارها و بارها
يه قسمت از خودمون رو جاگذاشتيم؛
توى يه كافه،
توى يه خيابون،
توى يه خاطره ...!
هربار كه دفتر مشقمون رو
جا ميذاشتيم معلممون ميگفت:
"مواظب باش خودتو جا نذارى
و ما ميخنديديم و فكر ميكرديم
نميشه خودمونو جا بذاريم !"
بزرگ كه شديم بارها و بارها
يه قسمت از خودمون رو جاگذاشتيم؛
توى يه كافه،
توى يه خيابون،
توى يه خاطره ...!
- ۶.۲k
- ۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط