وقتی ازت متنفر بود...
وقتی ازت متنفر بود...
پارت نوزدهم
ویو بورام
که یکدفعه...
پرش زمانی به صبح
صبح با دل درد شدیدی بلند شدم
+خدا ازت نگذره تهیونگ
_(خنده)
+زهر مار
_باشه باشه
رفتم حمام یه دوش گرفتم و لباسم رو عوض کردم از اتاق رفتم بیرون که دیدم تهیونگ داره ساعتش رو میبنده
+کجا میری؟!
_شرکت کار دارم
+پس من چی ؟!
_برو خونه جین و لیا اگر حوصلت سر رفت
+تهیونگ اونا تازه عروس و داماد هستن...
_باشه باشه ...زود میام
+بایی
_بای
ویو تهیونگ
آیشش اگر به خاطر جین نبود یک لحظه هم تحملش نمیکردم
حالا که جین تهدیدم کرده باید تحملش کنم
فلش بک به زمان تهدید جین
داشتم تو سالن راه میرفتم که جین هیونگ صدام کرد رفت پیشش که منو برد یه گوشه دستش رو روی گلوم گذاشت
_ه،هیونگ چیکار میکنی؟!
@فکر میکنی احمقم ؟!جایی کبودی های پای بورام رو نمیبینم
_هیونگ من...
@خفه شو تهیونگ یه بار دیگه دستت به بورام بخوره و اذیتش کنی من میدونم با تو فهمیدی ؟!
_آ،اره
جین دستش رو از رو گلوم برداشت و رفت
پایان فلش بک
سوار ماشین شدم و سمت شرکت رفتم تا کار های شرکت رو درست کنم
ویو بورام
تهیونگ رفت رو مبل نشسته بودم و خیلی هم گشنم بود رفتم برا خودم رامیون درست کنم
رامیون درست کردم و خوردم
پرش زمانی به هفت ساعت بعد
داشتم سریال میدیدم که در باز شد ته یونگ اومد با یه پلاستیک دستش رفتم پیشش
+اینا چیه ؟!
_پیتزا خریدم خیلی وقت بود نخورده بودیم
+اوهوم تازه من خیلی هم گشنمه
_پس بریم
رفتیم پیتزا رو بخوریم که حالم بد شد
(گایز الان خودتون میدونید چی میشه دیگه نمینویسم)
_یععنی الان تو بچه داری ؟!
+شواهد این رو نشون میده
_خوبه حالا شدیم سه نفر شاید هم چهار نفر با پنج نفر یا...
+یاا تهیونگا چه خبرته کارخانه که نیست
_باشه باشه (خنده)
_بریم بخوابیم
+هومم
رفتیم خوابیدیم
پرش زمانی به صبح تهیونگ
از خواب بلند شدم دیدم بورام خوابه هرجور شده باید بچه رو بکشم ولی آخه ...چطور باید دلم بیاد خودم بچه خودم رو بکشم
آهه تهیونگ چی میگی مگه من دوسش دارم آخه
از روی رخت خواب بلند و شدم و حاظر شدم رفتم شرکت امروز باید اون بچه رو بکشم
راهی شرکت شدم که...
ویو بورام
از خواب بلند شدم ساعت یازده بود بابت اینکه بچه دارم خیلی خوشحالم بودم چون اینجوری تهیونگ با من بهتر میشه (زرشک 😂)
بقیه تو کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#TAEHYUNG
پارت نوزدهم
ویو بورام
که یکدفعه...
پرش زمانی به صبح
صبح با دل درد شدیدی بلند شدم
+خدا ازت نگذره تهیونگ
_(خنده)
+زهر مار
_باشه باشه
رفتم حمام یه دوش گرفتم و لباسم رو عوض کردم از اتاق رفتم بیرون که دیدم تهیونگ داره ساعتش رو میبنده
+کجا میری؟!
_شرکت کار دارم
+پس من چی ؟!
_برو خونه جین و لیا اگر حوصلت سر رفت
+تهیونگ اونا تازه عروس و داماد هستن...
_باشه باشه ...زود میام
+بایی
_بای
ویو تهیونگ
آیشش اگر به خاطر جین نبود یک لحظه هم تحملش نمیکردم
حالا که جین تهدیدم کرده باید تحملش کنم
فلش بک به زمان تهدید جین
داشتم تو سالن راه میرفتم که جین هیونگ صدام کرد رفت پیشش که منو برد یه گوشه دستش رو روی گلوم گذاشت
_ه،هیونگ چیکار میکنی؟!
@فکر میکنی احمقم ؟!جایی کبودی های پای بورام رو نمیبینم
_هیونگ من...
@خفه شو تهیونگ یه بار دیگه دستت به بورام بخوره و اذیتش کنی من میدونم با تو فهمیدی ؟!
_آ،اره
جین دستش رو از رو گلوم برداشت و رفت
پایان فلش بک
سوار ماشین شدم و سمت شرکت رفتم تا کار های شرکت رو درست کنم
ویو بورام
تهیونگ رفت رو مبل نشسته بودم و خیلی هم گشنم بود رفتم برا خودم رامیون درست کنم
رامیون درست کردم و خوردم
پرش زمانی به هفت ساعت بعد
داشتم سریال میدیدم که در باز شد ته یونگ اومد با یه پلاستیک دستش رفتم پیشش
+اینا چیه ؟!
_پیتزا خریدم خیلی وقت بود نخورده بودیم
+اوهوم تازه من خیلی هم گشنمه
_پس بریم
رفتیم پیتزا رو بخوریم که حالم بد شد
(گایز الان خودتون میدونید چی میشه دیگه نمینویسم)
_یععنی الان تو بچه داری ؟!
+شواهد این رو نشون میده
_خوبه حالا شدیم سه نفر شاید هم چهار نفر با پنج نفر یا...
+یاا تهیونگا چه خبرته کارخانه که نیست
_باشه باشه (خنده)
_بریم بخوابیم
+هومم
رفتیم خوابیدیم
پرش زمانی به صبح تهیونگ
از خواب بلند شدم دیدم بورام خوابه هرجور شده باید بچه رو بکشم ولی آخه ...چطور باید دلم بیاد خودم بچه خودم رو بکشم
آهه تهیونگ چی میگی مگه من دوسش دارم آخه
از روی رخت خواب بلند و شدم و حاظر شدم رفتم شرکت امروز باید اون بچه رو بکشم
راهی شرکت شدم که...
ویو بورام
از خواب بلند شدم ساعت یازده بود بابت اینکه بچه دارم خیلی خوشحالم بودم چون اینجوری تهیونگ با من بهتر میشه (زرشک 😂)
بقیه تو کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#TAEHYUNG
۹.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.