پارت

پارت¹⁴

#ویو یونگی
جیمین خیلی خوشگل شده بود واقعا صد برابر قشنگ تر و ظریفتر شده بود وقتی رفتم تو محله همه جیغ و دست و هورا می‌کشیدن خبر بوسه من و جیمین همه جا پخش شده بود همه خوشحال بودن الا بابام
ب.ی. چه گوهی خوردی تو؟
+ همون گوهی که تو هرشب صد برابرشو میخوری
ب.ی من اینجوری بزرگت کردم حروم لقمه
+ تو منو بزرگ کردی؟ تا ۱۴ سالگیم که منو جیمین و مامانش بزرگ کردن تو هرشب مست میومدی خونه تازگیا هم جنده میاری با خودت
ب.ی حرف دهنتو بفهم ( سیلی میزنه)
+ نمی‌خواستم الان بگم ولی میگم با پولام یه خونه کوچیک اجاره کردم جدا ازتون زندگی میکنم یه مدرسه دیگه درس میخونم و دیگه پامو اینجا نمیزارم
ب.ی ره باز و جاده دراز هرییی
+ هه( نیشخند)
رفتم خونه تموم لباسام و رفت جمع کردم گورمو از اون خونه گم کردم ولی یه لحظه یاد جیمین افتادم من هیچ نشانه‌ای ازش ندارم چجوری بهش بگم ولی دوسال دیگه خودم میگردم و پیداش میکنم
رفتم سمت خونه ام خیلی کوچیکه بود ولی دنج و قشنگ بود وسیله هامو چیدم و تو گوشیم دنبال کار نیمه وقت گشتم وقتی کار رو پیدا کردم رفتم تو محله جدیدم گشت زدم و یه مدرسه پیدا کردم من دوسال دیگه درسام تموم میشه و این خیلی خوبه رفتم ثبت نام کردم و دوباره تو کوچه خیابون محله قدم زدم من شیفت کاریم شب بود چون روزش مدرسه بودم رفتم سمت جایی که کار پیدا کرده بودم یه بار بود خوب بود سرگرم میشدم حداقال ( رئیس یونگی. ∆ )
+ عامم سلام آقای کیم
∆ سلام شما؟
+ من مین یونگی کارمند جدیدم امروز صبح پشت گوشی باهاشون صحبت کردم
∆ آها آره یادم اومد خوش تیپی جذابی هیکل خوبی هم داری فک کنم مشتری دختر قرارع زیاد داشته باشم بیا دنبالم
+ بل
∆ پشت میزسرو وایمیستی بعضی وقتا هم خودت نوشیدنی هارو می‌بری به اتاقا
+ بله
∆ و یه چیز دیگه
+ بل
∆ به هیچ وجه به درخواست های مشتری نه نمیگیم یا بهتره بگم حق اعتراض نداریم
+ آخه
∆ آخه نداریم
+ چشم
∆ آفرین پسر خوب این لباس اینجاس بپوش بیا
+ چشم
دیدگاه ها (۳)

پارت¹⁵#ویو جیمینبا کوک رفتیم خونه ما مامانم که مسافرت بود نب...

پارت¹⁶#ویو جیمینداشتیم فیلم می‌دیدم تو اوج خوشی و خنده هامون...

پارت ¹³جیمین_ یونگی نتونستم با گریه بغلش کردم جیمین دلم بر...

پارت ¹²#ویو یونگی امروزم مثل همیشه از خواب بیدار شدم بابام خ...

my month² پارت¹

my month²پارت⁶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط