Crazy Silence....
Crazy Silence....
پارت چهارم
_____________________
ویو ا.ت
همینجوری که با چراغ قوه اش اطراف جنگل تاریک رو نگاه میکردن و راه میرفتن جونگکوک آروم لب زد...
جونگکوک:حالا واقعا زنده می مونیم؟! میتونیم پرونده رو تمام کنیم؟!
ات:امیدوارم...ولی خیلی دوست قیافه این مرد X رو ببینیم ...نمیدونم چرا ولی...احساس میکنم قیافه قشنگی داره...
جونگکوک:کی؟!
ات:همین مرد X...
جونگکوک:آها...چند روز پیش تو اینستا میچرخیدم به یه مطلب باحال برخوردم...میگفت کسایی که روانی و سایکوپی هستن مشکلی ندارن اونا...
ات:اونا فقط با دنیای واقعی روبرو شدن ...
جونگکوک:آره....ولی میگم که به نظرت...
ات:هییشش...
ا.ت آروم دستش رو جلو دهن جونگکوک گذاشت ...
ات:صدای پا میاد...
جونگکوک:چی؟!...
صدای راه رفتن روی برگ به وضوح شنیده میشد...
جونگکوک:شاید حیوانی چیزیه ها؟!
ات:نه ...صدای راه رفتن حیوان روی برگ خیلی فرق داره چون چهار تا پا دارن...
جونگکوک آروم برگشت با دیدن پرتو نور سفید کمرنگی که از روبروش میآمد دست ا.ت رو گرفت و گفت...
جونگکوک:ا.ت فقط بدو ...
ات: گم میشیم ...
جونگکوک:این جنگل رو حفظم فقط بدو...
جونگکوک همونجوری که بدو بدو میکرد دست ا.ت رو هم گرفته بود و با خودش میکشید...
بعد از چند دقیقه وایستادن تا نفسی بگیرن
ات:چی دیدی؟!
جونگکوک:نور چراغ قوه بود...جز ما یکی دیگه هم تو این جنگل هست ا.ت...
ات:دیوونه شدی؟؟ شاید محیط بان بود...
جونگکوک: ا.ت؟!...این جنگل محیط بانش کجا بود...
ات:خب شاید یکی دیگه هم مثل ما که الان اومدیم، اومده داخل...
جونگکوک: آره ولی مثل اینکه یادت رفته نامجون هیونگ دستور داده بود دور جنگل رو حصار بکشن...فقط با کارت مخصوص میشه وارد جنگل شد...فقط با کارت پلیس میتونی دستگاه هوش مصنوعی رو باز کنی که قفل در ها باز بشه...
ات:بیا برگردیم ...
از در ورودی/خروجی جنگل عبور کردند...ا.ت با دیدن جسد بی جون نگهبان سریع جونگکوک رو صدا زد ...
ات:جونگکوک،جونگکوک نگاهش کن...
کوک: کشتنش...
ات کمی نزدیک تر رفت دستی داخل جیب های نگهبان کرد
ات:کارت ورود به جنگل نیست ...
جونگکوک:یعنی یه نفر وارد جنگل شده...باید بریم تو جنگل
ات:دیوونه شدی؟!...باید زنگ بزنیم تیم جست جو بیاد...
جونگکوک:منظورت یونگی و جین هیونگ؟!...طول میکشه تا بیان خودمون میریم داخل ...
ات:جونگکوک ما....
جونگکوک:به این فکر کردی که چرا نامجون هیونگ دور جنگل حصار کشید؟!...چون صحنه جرم خراب نشه...حالا اگر همین سایکوپی اینجا باشه چی؟!...اگر یکی دیگه رو بکشه یا صحنه جرم رو پاک کنه چی ؟!...تورو نمیدونم ولی من میرم ...اگر بمیرم هم حداقل این مرد X رو پیدا میکنم ...
سمت ورودی جنگل حرکت کرد...
ات:کله شق... وایستا منم بیاممم...
وارد جنگل شدند...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#fake#BANGTAN#BTS#ARMY#J_HOPE#HOSOK
پارت چهارم
_____________________
ویو ا.ت
همینجوری که با چراغ قوه اش اطراف جنگل تاریک رو نگاه میکردن و راه میرفتن جونگکوک آروم لب زد...
جونگکوک:حالا واقعا زنده می مونیم؟! میتونیم پرونده رو تمام کنیم؟!
ات:امیدوارم...ولی خیلی دوست قیافه این مرد X رو ببینیم ...نمیدونم چرا ولی...احساس میکنم قیافه قشنگی داره...
جونگکوک:کی؟!
ات:همین مرد X...
جونگکوک:آها...چند روز پیش تو اینستا میچرخیدم به یه مطلب باحال برخوردم...میگفت کسایی که روانی و سایکوپی هستن مشکلی ندارن اونا...
ات:اونا فقط با دنیای واقعی روبرو شدن ...
جونگکوک:آره....ولی میگم که به نظرت...
ات:هییشش...
ا.ت آروم دستش رو جلو دهن جونگکوک گذاشت ...
ات:صدای پا میاد...
جونگکوک:چی؟!...
صدای راه رفتن روی برگ به وضوح شنیده میشد...
جونگکوک:شاید حیوانی چیزیه ها؟!
ات:نه ...صدای راه رفتن حیوان روی برگ خیلی فرق داره چون چهار تا پا دارن...
جونگکوک آروم برگشت با دیدن پرتو نور سفید کمرنگی که از روبروش میآمد دست ا.ت رو گرفت و گفت...
جونگکوک:ا.ت فقط بدو ...
ات: گم میشیم ...
جونگکوک:این جنگل رو حفظم فقط بدو...
جونگکوک همونجوری که بدو بدو میکرد دست ا.ت رو هم گرفته بود و با خودش میکشید...
بعد از چند دقیقه وایستادن تا نفسی بگیرن
ات:چی دیدی؟!
جونگکوک:نور چراغ قوه بود...جز ما یکی دیگه هم تو این جنگل هست ا.ت...
ات:دیوونه شدی؟؟ شاید محیط بان بود...
جونگکوک: ا.ت؟!...این جنگل محیط بانش کجا بود...
ات:خب شاید یکی دیگه هم مثل ما که الان اومدیم، اومده داخل...
جونگکوک: آره ولی مثل اینکه یادت رفته نامجون هیونگ دستور داده بود دور جنگل رو حصار بکشن...فقط با کارت مخصوص میشه وارد جنگل شد...فقط با کارت پلیس میتونی دستگاه هوش مصنوعی رو باز کنی که قفل در ها باز بشه...
ات:بیا برگردیم ...
از در ورودی/خروجی جنگل عبور کردند...ا.ت با دیدن جسد بی جون نگهبان سریع جونگکوک رو صدا زد ...
ات:جونگکوک،جونگکوک نگاهش کن...
کوک: کشتنش...
ات کمی نزدیک تر رفت دستی داخل جیب های نگهبان کرد
ات:کارت ورود به جنگل نیست ...
جونگکوک:یعنی یه نفر وارد جنگل شده...باید بریم تو جنگل
ات:دیوونه شدی؟!...باید زنگ بزنیم تیم جست جو بیاد...
جونگکوک:منظورت یونگی و جین هیونگ؟!...طول میکشه تا بیان خودمون میریم داخل ...
ات:جونگکوک ما....
جونگکوک:به این فکر کردی که چرا نامجون هیونگ دور جنگل حصار کشید؟!...چون صحنه جرم خراب نشه...حالا اگر همین سایکوپی اینجا باشه چی؟!...اگر یکی دیگه رو بکشه یا صحنه جرم رو پاک کنه چی ؟!...تورو نمیدونم ولی من میرم ...اگر بمیرم هم حداقل این مرد X رو پیدا میکنم ...
سمت ورودی جنگل حرکت کرد...
ات:کله شق... وایستا منم بیاممم...
وارد جنگل شدند...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#fake#BANGTAN#BTS#ARMY#J_HOPE#HOSOK
۱۰.۸k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.