وقتی ازت متنفر بود...
وقتی ازت متنفر بود...
پارت دوازدهم
ویو بورام
+حرف دهنت رو بفهم جناب کیم
_....
_حالا برا من زبون دراز شدی هه فقط پاتو بزار خونه
+برو بابا ...بای بایی
تلفن رو قطع کردم پسره احمق فکر کرده کی هست که برام خط و نشون میکشه
کارم بعد از دو ساعت تمام شد و رفتم خونه در خونه رو که باز کردم دیدم تهیونگ و یه دختره رو مبل نشستند و دارن فیلم میبینن بی اهمیت رفتم بالا تو اتاق لباسم رو عوض کردم و یه دوش هم گرفتم موهام رو خشک نکردم رفتن پایین برا خودم یه نودل درست کردم رو میز نشستم و نودلم رو خوردم همینجوری هم داشتم به تهیونگ و اون دختره نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد سریع از رو میز برداشتم و جواب دادم جین بود
+بله سوکجیناا
&بورام کجایی ؟!
+خونه تازه از بیمارستان اومدم
&....
+آره خونه هست
&....
+بار ؟! منم باید بیام ؟!
&....
+اوه راست میگی تولد جینا هست
&...
+باشه الان میام پیش تو که با هم بریم
&...
+اوکی اوکی بایی
سریع ادامه نودلم رو خوردم و رفتم بالا لباسم رو پوشیدم و یه آرایش لایت کردم رفتم پایین سوییچ رو از رو میز جلو تلویزیون برداشتم که تهیونگ دستم رو گرفت
_کجا؟!
+میخوام برم با جین و لیا بار
_با اجازه کی؟!
+خودم
_حق نداری بری
+برو بابا دستم رو کشیدم بیرون از تو دستش
+تو با دوست دختر عزیزت خوش بگذرون منم با جین و لیا و جینا و بقیه دوست های پسرممم (آخرش رو بلند گفت)
از در رفتم بیرون و به سمت خونه جین رفتم
پرش زمانی به خونه جین
&عع چرا تهیونگ نیامد
+ولش کن هیونگ اون زیاد کار داشت
&بزار بهش زنگ بزنم
+نمیخواد
&عع
+هوفف باشه
جین زنگ زد به تهیونگ و اونم از خدا خواسته قبول کرد
تهیونگ خودش رفت بار و منو جین و لیا هم رفتیم
پرش زمانی به بعد از سوپرایز تولد
نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم که سوجون اومد (اینجا هم هست 😂)
سریع بلند شدم و رفتم بغلش کردم
+سوجوناا
@هی بورام خیلی وقت بود ندیده بودمت
+دلم برات تنگ شده بود ...بیا بشین
سوجون نشست منم کنار تهیونگ نشستم که یکدفعه دست تهیونگ رو روی پام حس کردم داشت دستش رو روی پاهام میکشید که دستش رو برد بین پاهام (همون رو پاش هست ها)
محکم فشار داد که آخی گفتم
که جین گفت:کاپل های عزیز برید برقصید ...بورام و تهیونگ برید دیگه
_راست میگه بورام عزیزم بیا بریم (آخرش رو حرصی گفت)
+آ،اره بریم
رفتیم داشتیم میرقصیدیم که تهیونگ ...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
پارت دوازدهم
ویو بورام
+حرف دهنت رو بفهم جناب کیم
_....
_حالا برا من زبون دراز شدی هه فقط پاتو بزار خونه
+برو بابا ...بای بایی
تلفن رو قطع کردم پسره احمق فکر کرده کی هست که برام خط و نشون میکشه
کارم بعد از دو ساعت تمام شد و رفتم خونه در خونه رو که باز کردم دیدم تهیونگ و یه دختره رو مبل نشستند و دارن فیلم میبینن بی اهمیت رفتم بالا تو اتاق لباسم رو عوض کردم و یه دوش هم گرفتم موهام رو خشک نکردم رفتن پایین برا خودم یه نودل درست کردم رو میز نشستم و نودلم رو خوردم همینجوری هم داشتم به تهیونگ و اون دختره نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد سریع از رو میز برداشتم و جواب دادم جین بود
+بله سوکجیناا
&بورام کجایی ؟!
+خونه تازه از بیمارستان اومدم
&....
+آره خونه هست
&....
+بار ؟! منم باید بیام ؟!
&....
+اوه راست میگی تولد جینا هست
&...
+باشه الان میام پیش تو که با هم بریم
&...
+اوکی اوکی بایی
سریع ادامه نودلم رو خوردم و رفتم بالا لباسم رو پوشیدم و یه آرایش لایت کردم رفتم پایین سوییچ رو از رو میز جلو تلویزیون برداشتم که تهیونگ دستم رو گرفت
_کجا؟!
+میخوام برم با جین و لیا بار
_با اجازه کی؟!
+خودم
_حق نداری بری
+برو بابا دستم رو کشیدم بیرون از تو دستش
+تو با دوست دختر عزیزت خوش بگذرون منم با جین و لیا و جینا و بقیه دوست های پسرممم (آخرش رو بلند گفت)
از در رفتم بیرون و به سمت خونه جین رفتم
پرش زمانی به خونه جین
&عع چرا تهیونگ نیامد
+ولش کن هیونگ اون زیاد کار داشت
&بزار بهش زنگ بزنم
+نمیخواد
&عع
+هوفف باشه
جین زنگ زد به تهیونگ و اونم از خدا خواسته قبول کرد
تهیونگ خودش رفت بار و منو جین و لیا هم رفتیم
پرش زمانی به بعد از سوپرایز تولد
نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم که سوجون اومد (اینجا هم هست 😂)
سریع بلند شدم و رفتم بغلش کردم
+سوجوناا
@هی بورام خیلی وقت بود ندیده بودمت
+دلم برات تنگ شده بود ...بیا بشین
سوجون نشست منم کنار تهیونگ نشستم که یکدفعه دست تهیونگ رو روی پام حس کردم داشت دستش رو روی پاهام میکشید که دستش رو برد بین پاهام (همون رو پاش هست ها)
محکم فشار داد که آخی گفتم
که جین گفت:کاپل های عزیز برید برقصید ...بورام و تهیونگ برید دیگه
_راست میگه بورام عزیزم بیا بریم (آخرش رو حرصی گفت)
+آ،اره بریم
رفتیم داشتیم میرقصیدیم که تهیونگ ...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
۵.۲k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.