مربی بوکس من
مربی بوکس من
پارت 33
ببخشید
_بیا بریم کلبه رو نشونت بدم
باشه
_بزار اول دریاچه رو نشونت بدم..... اینم دریاچه
جونگکوک
_بله
فرار کن
_چرا
الان میفهمی.... رفتم تو دریاچه شروع کردم جونگکوک و خیس کنم... جونگکوکم منو خیس کرد دوتامون خیلی خیس شده بودیم
_ات الان میگیرمت وایسا
نمیتونی... دویدم سمت عمق زیاد دریاچه که پام سر خورد افتادم تو آب...
_اتتتتتت... دویدم سمتش و از اب کشیدمش بیرون بیهوش شده بود ماساژ قلبی بهش دادم... بعد دو دقیقه کلی آب بالا اورد شروع کرد نفس بکشه
_ات خوبی نگران
اره جدی جدی داشتم میمردم... شروع کردم بخندم
_ات من داشتم میمردم از نگرانی بعد تو داری میخندی
قیافت خیلی گوگولی شده
_بلند شو بریم تو کلبه هوا داره سرد میشه سرما میخوری
باشه... وقتی اینو گفتم بلند شد وایستاد کرواتشو شل کرد معلوم بود داغ کرده... یهو به خودم نگاه کردم دیدم لباسم به بدنم چسبیده جوری که کل بدنم معلوم بود... خندیدم بلند شدم سریع رفتم سمت کلبه در کلبه رو باز کردم رفتم تو کلبه خیلی قشنگ بود وای اتاق و سریع پیدا کردم رفتم تو اتاق در و بستم رفتم سراغ کمد یه چیزی پیدا کنم
ادامه تو کامنتا
پارت 33
ببخشید
_بیا بریم کلبه رو نشونت بدم
باشه
_بزار اول دریاچه رو نشونت بدم..... اینم دریاچه
جونگکوک
_بله
فرار کن
_چرا
الان میفهمی.... رفتم تو دریاچه شروع کردم جونگکوک و خیس کنم... جونگکوکم منو خیس کرد دوتامون خیلی خیس شده بودیم
_ات الان میگیرمت وایسا
نمیتونی... دویدم سمت عمق زیاد دریاچه که پام سر خورد افتادم تو آب...
_اتتتتتت... دویدم سمتش و از اب کشیدمش بیرون بیهوش شده بود ماساژ قلبی بهش دادم... بعد دو دقیقه کلی آب بالا اورد شروع کرد نفس بکشه
_ات خوبی نگران
اره جدی جدی داشتم میمردم... شروع کردم بخندم
_ات من داشتم میمردم از نگرانی بعد تو داری میخندی
قیافت خیلی گوگولی شده
_بلند شو بریم تو کلبه هوا داره سرد میشه سرما میخوری
باشه... وقتی اینو گفتم بلند شد وایستاد کرواتشو شل کرد معلوم بود داغ کرده... یهو به خودم نگاه کردم دیدم لباسم به بدنم چسبیده جوری که کل بدنم معلوم بود... خندیدم بلند شدم سریع رفتم سمت کلبه در کلبه رو باز کردم رفتم تو کلبه خیلی قشنگ بود وای اتاق و سریع پیدا کردم رفتم تو اتاق در و بستم رفتم سراغ کمد یه چیزی پیدا کنم
ادامه تو کامنتا
۳۰.۴k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.