مربی بوکس من
مربی بوکس من
پارت ۳۴
اسماته جنبه نداری نخون❗
+که یهو د*یکشو واردم کرد که ناله ام بلند شده بود
بعد از دو راند از*م کشید بیرون و رفت رو تاخ تخت خوابید و گفت
_نمیخوای به ددیت سواری بدی؟
+که رفتم رو د*یکش نشستم... با دستش منو بالا پایین میکرد
ویو نویسنده
بعد از شیش راند تو ات ک*ام میکنه و از ات میکشه بیرون که ات دیگه حال ناله کردن نداشت
_ات دلت درد میکنه؟
+اهوم
_فرداصبح میریم
+باشه.....ولی کوک
_بله سکسی گرلم
+من اگه باردار بشم نمیتونیم دیگه رابطه داشته باشیما
_دیگه باید تحمل کنم دیگه
+دلم درد میکنه جونگکوک از دست تو....
(دلتم بخواد)
بعد اینکه اینو گفتم شروع کرد شکمم و ماساژ بده
_بهتر شدی؟
+اهوم
(فلش بک به صبح)
_ات..
+...
_ات... عشقم بیدار شو
+بله خوابالو
_بلندشو باید بریم حموم
+باشه ولی نمیتونم تکون بخورم
_باشه
+وقتی اینو گفت براید استایل بغلم کرد و برد تو حموم
+جونگکوک منو بزار زمین میتونم وایسم
_مطمئنی؟
+اره.... وقتی این گفتم اروم منو گذاشت زمین با اینکه دلم مثل سگ درد میکرد ولی جونگکوک دوش آب و باز کرد گفت
_ات بیا زیر اب گرم دلت بهتر میشه
+رفتم زیر دوش بدنم خیس شد درد زیر شکمم کمتر شد که حس کردم کمرم و از پشت گرف که برگشتم سمتش دیدم چشمام شو بسته انگار داشت ارامش میگرفت که دستم و به موهاس کشیدم و گفتم
+امیدوارم بچمون شبیه تو بشه... چشمامو باز کرد و کرمو گرف سمت خودش برگردوند
_امیدوارم مثل یه فرسته مثل تو بشه
+خیلی خوب لاس میزنیا با خنده گفت
_دیگه منما جونگکوک
+بله استاد
(بعد از حموم)
پارت ۳۴
اسماته جنبه نداری نخون❗
+که یهو د*یکشو واردم کرد که ناله ام بلند شده بود
بعد از دو راند از*م کشید بیرون و رفت رو تاخ تخت خوابید و گفت
_نمیخوای به ددیت سواری بدی؟
+که رفتم رو د*یکش نشستم... با دستش منو بالا پایین میکرد
ویو نویسنده
بعد از شیش راند تو ات ک*ام میکنه و از ات میکشه بیرون که ات دیگه حال ناله کردن نداشت
_ات دلت درد میکنه؟
+اهوم
_فرداصبح میریم
+باشه.....ولی کوک
_بله سکسی گرلم
+من اگه باردار بشم نمیتونیم دیگه رابطه داشته باشیما
_دیگه باید تحمل کنم دیگه
+دلم درد میکنه جونگکوک از دست تو....
(دلتم بخواد)
بعد اینکه اینو گفتم شروع کرد شکمم و ماساژ بده
_بهتر شدی؟
+اهوم
(فلش بک به صبح)
_ات..
+...
_ات... عشقم بیدار شو
+بله خوابالو
_بلندشو باید بریم حموم
+باشه ولی نمیتونم تکون بخورم
_باشه
+وقتی اینو گفت براید استایل بغلم کرد و برد تو حموم
+جونگکوک منو بزار زمین میتونم وایسم
_مطمئنی؟
+اره.... وقتی این گفتم اروم منو گذاشت زمین با اینکه دلم مثل سگ درد میکرد ولی جونگکوک دوش آب و باز کرد گفت
_ات بیا زیر اب گرم دلت بهتر میشه
+رفتم زیر دوش بدنم خیس شد درد زیر شکمم کمتر شد که حس کردم کمرم و از پشت گرف که برگشتم سمتش دیدم چشمام شو بسته انگار داشت ارامش میگرفت که دستم و به موهاس کشیدم و گفتم
+امیدوارم بچمون شبیه تو بشه... چشمامو باز کرد و کرمو گرف سمت خودش برگردوند
_امیدوارم مثل یه فرسته مثل تو بشه
+خیلی خوب لاس میزنیا با خنده گفت
_دیگه منما جونگکوک
+بله استاد
(بعد از حموم)
۵۸.۸k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.