دیوانه شده بود!
دیوانه شده بود!
دیوانه از نگاهش؛
دیوانه از صدایش؛
دیوانه از حرارت لبهایش؛
دیوانه از برخورد لبها ی سرکشی که کنج لبهایش را سوزانده بود؛
دیوانه از نجوایی که گوشش را در خود بلعیده بود!
̶س̶ر̶خ̶پ̶و̶ش̶
دیوانه از نگاهش؛
دیوانه از صدایش؛
دیوانه از حرارت لبهایش؛
دیوانه از برخورد لبها ی سرکشی که کنج لبهایش را سوزانده بود؛
دیوانه از نجوایی که گوشش را در خود بلعیده بود!
̶س̶ر̶خ̶پ̶و̶ش̶
۲.۷k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.