شیفتهی کتاب و ساز و نوا
شیفتهی کتاب و ساز و نوا
جهانش پر از معنا و تمنا
دو گوشش به آهنگ ستارههاست
دو چشمش به دریای بیکرانا
هر ورق نوایی ز دل برکند
هر نُت، قصهای تازه در سرکند
از این گوشه تا آن سوی بیمنتها
خِرَد و نغمه با هم سفر میکنند
حروف همه رقصان چو نُتهای مست
زمینهی خیال است این هر دو دست
یکی تر کند شاخسار زمان
دگر روح را برکشد تا اَبر
کتاب و نوا را چه فرقی هست؟
هر دو نفسِ زندگیاند از بهشت
یکی آینهای از حقیقتِ جان
دگری زمزمهای از شوقِ لبخند.
جهانش پر از معنا و تمنا
دو گوشش به آهنگ ستارههاست
دو چشمش به دریای بیکرانا
هر ورق نوایی ز دل برکند
هر نُت، قصهای تازه در سرکند
از این گوشه تا آن سوی بیمنتها
خِرَد و نغمه با هم سفر میکنند
حروف همه رقصان چو نُتهای مست
زمینهی خیال است این هر دو دست
یکی تر کند شاخسار زمان
دگر روح را برکشد تا اَبر
کتاب و نوا را چه فرقی هست؟
هر دو نفسِ زندگیاند از بهشت
یکی آینهای از حقیقتِ جان
دگری زمزمهای از شوقِ لبخند.
- ۴۱۶
- ۰۶ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط