پرنس کیم
پرنس کیم
پارت سوم
___________
پس از آخرین ضربه ای که با شمشیرش به بدن یکی از اون ها زد برگشت سمت پرنس کیم
و ادای احترام گذاشت
سمت تک تک اون افراد رفت و همه شون مرده بودن
پس بی اهمیت با پرنس کیم سمت قصر حرکت کردن
_تو جنگیدن عالی هستی
+ممنون
وارد قصر شدن و داشتن سمت اقامتگاه پرنس کیم میرفتن
_میدونی اون ها چی کسانی بودن ؟!
+هر کسی باشند ...دزد و راهزن نبودند
_چرا این رو میگی ؟!
+چون...
هنوز حرفش تمام نشده بود که امپراطور جلوشون ظاهر شد فرصت صحبت به هیچ کدومشون نداد و یه سیلی نصیب ا.ت کرد
@مگه من نگفتم حق بیرون رفتن از قصر رو ندارید هااا؟
+بله قربان گفتید
@پس چطور جرعت کردی از دستورات من سرپیچی کنی
_پدر من بهش ...
@تو حرف نزن که بعداً باهات کار دارم
برگشت سمت ا.ت
@شنیدم بهتون حمله شده ...چند بار باید بهت بگم که نباید تنها با پرنس کیم برید بیرون ...چند بارر؟!
+ق،قربان...
@ توضیح تو به درد من نمیخوره ...فقط بهم بگو ...اون افراد کی بودن ؟! میدونی ؟!
+ب،بله قربان ....رو دست یکیشون علامت خورشید بود
@علامت خورشید؟!
+درسته ...تا جایی که من می دونم علامت خورشید. فقط برای فرماندهان نظامی سالجو هست ...ولی اگر بهم فر،فرصت بدید براتون پیدا شون میکنم
@لازم نیست ....نمیخوام یه گند کاری دیگه درست بشه ...تو حواست به پرنس کیم باشه
+چشم
امپراطور رفت که پرنس کیم اومد روبه روم وایستاد
_خوبی؟!...جایی که زد ...درد یا سوز نمیده
+نه قربان خوبم
سمت اقامتگاه حرکت کردند و لباس هاشون رو عوض کردن
+قربان لطفاً لباستون عوض کنید این رو هنوز نشستن
_اوکی
+من میرم پایگاه نظامی ...گفتن سرباز جدید داریم ...میتونم برم ؟!
_اره اره برو ...شاید منم بیام
+چشم
از اتاق رفت بیرون ....
گردنبند رو در آورد و بهش نگاه کرد چرا اینو برای ا.ت خرید ؟! هرچی نباشه اون محافظ سلطنتی بود و اگر هم عاشقش میشد نمیتوانست باهاش ازدواج کنه از همه مهم تر اینه که اگر بین کشور جنگی بشه ا.ت هم باید بره ... تو افکار خودش بود که تصمیم گرفت اون نقاشی نیمه کارش رو تمام کنه بوم رو در آورد و شروع به کشیدن ادامه صورت اون دختر کرد که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
پارت سوم
___________
پس از آخرین ضربه ای که با شمشیرش به بدن یکی از اون ها زد برگشت سمت پرنس کیم
و ادای احترام گذاشت
سمت تک تک اون افراد رفت و همه شون مرده بودن
پس بی اهمیت با پرنس کیم سمت قصر حرکت کردن
_تو جنگیدن عالی هستی
+ممنون
وارد قصر شدن و داشتن سمت اقامتگاه پرنس کیم میرفتن
_میدونی اون ها چی کسانی بودن ؟!
+هر کسی باشند ...دزد و راهزن نبودند
_چرا این رو میگی ؟!
+چون...
هنوز حرفش تمام نشده بود که امپراطور جلوشون ظاهر شد فرصت صحبت به هیچ کدومشون نداد و یه سیلی نصیب ا.ت کرد
@مگه من نگفتم حق بیرون رفتن از قصر رو ندارید هااا؟
+بله قربان گفتید
@پس چطور جرعت کردی از دستورات من سرپیچی کنی
_پدر من بهش ...
@تو حرف نزن که بعداً باهات کار دارم
برگشت سمت ا.ت
@شنیدم بهتون حمله شده ...چند بار باید بهت بگم که نباید تنها با پرنس کیم برید بیرون ...چند بارر؟!
+ق،قربان...
@ توضیح تو به درد من نمیخوره ...فقط بهم بگو ...اون افراد کی بودن ؟! میدونی ؟!
+ب،بله قربان ....رو دست یکیشون علامت خورشید بود
@علامت خورشید؟!
+درسته ...تا جایی که من می دونم علامت خورشید. فقط برای فرماندهان نظامی سالجو هست ...ولی اگر بهم فر،فرصت بدید براتون پیدا شون میکنم
@لازم نیست ....نمیخوام یه گند کاری دیگه درست بشه ...تو حواست به پرنس کیم باشه
+چشم
امپراطور رفت که پرنس کیم اومد روبه روم وایستاد
_خوبی؟!...جایی که زد ...درد یا سوز نمیده
+نه قربان خوبم
سمت اقامتگاه حرکت کردند و لباس هاشون رو عوض کردن
+قربان لطفاً لباستون عوض کنید این رو هنوز نشستن
_اوکی
+من میرم پایگاه نظامی ...گفتن سرباز جدید داریم ...میتونم برم ؟!
_اره اره برو ...شاید منم بیام
+چشم
از اتاق رفت بیرون ....
گردنبند رو در آورد و بهش نگاه کرد چرا اینو برای ا.ت خرید ؟! هرچی نباشه اون محافظ سلطنتی بود و اگر هم عاشقش میشد نمیتوانست باهاش ازدواج کنه از همه مهم تر اینه که اگر بین کشور جنگی بشه ا.ت هم باید بره ... تو افکار خودش بود که تصمیم گرفت اون نقاشی نیمه کارش رو تمام کنه بوم رو در آورد و شروع به کشیدن ادامه صورت اون دختر کرد که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
۵.۷k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.