قیک کوک
قیک کوک
عشق تدریجی
پارت 49*(نمودونمممم)
ویو کوک
چقدر دلم براش تنگ شده بود برای قیافش برای موهاش همممممم موهاش بلند شده اون موقع موهاش مصری بود ولی الان بلند شده چقدر خشگل شده تو این لباس
بعد جلسه دستشو گرفتم و بردمش تو اتاقی که پارچه ها اماده میشد و هیچکس توش نبود با قیافه با نمکی که تعجب توش موج میزد بهم خیره بود
نمیتونستم دوریشو تحمل کنم و محکم بغلش کردم عوض اون چند ماهی که بغلش نکرده بودم هیچ کاری نمیکرد.....و منم از بوی خوبش تنفس میکردم
* ویو ا.ت *
محکم بغلم کرد و منم تو شک بودم مثل همیشه بوی عطر تلخش باعث میشد سخت نفس کشید خیلی بوی عکرش خوبه یادم باشه ازش بپرسم ...
میخواستم پرتش کنم اونور وبگم برو گمشو اما نمیتونستم بدنم فرمون نمیداد و هیچ کاری نمیکردم که کوک کنار گوشی در حالی که لبس به گوشم میخورد گفت:
_دلم برات تنگ شده بود
+برای خیانتت برای اینکه غرورمو له کردی نع؟
_ا.ت لطفا بزار برات توضیح بدم خواهش میکنم
نمیدونستم چیکار کنم من بین دوستام از همه منتقی تر بودم درست بود که خیلی وقتت شیطنت میکردم و شوخی خرکی ولی بازم منتقی بودم وجدانم اجازه نمیداد بدون اینکه بهم توضیح بده بزارم برم اگه تونست جواب خوبی بده شاید بتونم دوباره بهش اعتماد کنم
خیلی اروم درحالی که مثل خودش لبام به گوشش میخورد گفتم:
_اگه جواب قانع کننده ای داشته باشی ...
+اگه داشته باشم
_در مورد بعدش توضیح میدم
+باشه
از بغلم در اومد و از اتاق بیرون رفتیم که گوشیم لرزید گوشیمو باز کردم که اتاناز نوشته بود:
(دیگه با شرکای من میریزی رو همو تو اتاقو
.........اوفففففففف)
خندم گرفته بود نمیتونستم جمعش کنم و در اون حال نوشتم براش:
"کم زر بزن این شریکی که تو میگی زمانی شوعرم بود تاکید دارم بود"
سریع جواب داد:
(نههههههه گفتم چجوری با حسرت بهت زل زده بود و نگات میکرد.......حالا شیطون گولت نزنه قبول کنی دوباره باش باشی ها!)
نوشتم:
"نه خیر قراره بریم کافی شاپ برام رفتارشو توضیح بده چرا اونکارو کرد و اگه بتونه راضیم کنه باید به صورت سلف سرویس ناز بکشه مگه به این حرفاس"
بدبخت باور کن رو گوشیش بود جواب داد:
(بعله منم همینو میگم اصلا پانده خیلی جدی صحبت کن دهنش وا بمونه مگه کیه که اینطوری رفتا میکه مگه الکیه اون همه پول دوا دکتر دادم)
نوشتم:
"اوکیه، ولی داداچ تو فقط با من دکتر میومدی پولو که خودم میدادم منتم میزاری؟"
نوشت:
(نوچ بابا فقط خواستم بگم منت چیه دختره میمون خجالت نمیکشی فاقد ناموس)
نوشتم:
"اوکی بای من میرم"
و صفحه گوشیمو خاموش کردم تو تمام این مدت من لخند رو لبام بود و کوکم نگاهم میکرد که گفت:
_کی بود که اینقدر موقع چت نیشت باز بود هوم؟
ادامه دارد.........
عشق تدریجی
پارت 49*(نمودونمممم)
ویو کوک
چقدر دلم براش تنگ شده بود برای قیافش برای موهاش همممممم موهاش بلند شده اون موقع موهاش مصری بود ولی الان بلند شده چقدر خشگل شده تو این لباس
بعد جلسه دستشو گرفتم و بردمش تو اتاقی که پارچه ها اماده میشد و هیچکس توش نبود با قیافه با نمکی که تعجب توش موج میزد بهم خیره بود
نمیتونستم دوریشو تحمل کنم و محکم بغلش کردم عوض اون چند ماهی که بغلش نکرده بودم هیچ کاری نمیکرد.....و منم از بوی خوبش تنفس میکردم
* ویو ا.ت *
محکم بغلم کرد و منم تو شک بودم مثل همیشه بوی عطر تلخش باعث میشد سخت نفس کشید خیلی بوی عکرش خوبه یادم باشه ازش بپرسم ...
میخواستم پرتش کنم اونور وبگم برو گمشو اما نمیتونستم بدنم فرمون نمیداد و هیچ کاری نمیکردم که کوک کنار گوشی در حالی که لبس به گوشم میخورد گفت:
_دلم برات تنگ شده بود
+برای خیانتت برای اینکه غرورمو له کردی نع؟
_ا.ت لطفا بزار برات توضیح بدم خواهش میکنم
نمیدونستم چیکار کنم من بین دوستام از همه منتقی تر بودم درست بود که خیلی وقتت شیطنت میکردم و شوخی خرکی ولی بازم منتقی بودم وجدانم اجازه نمیداد بدون اینکه بهم توضیح بده بزارم برم اگه تونست جواب خوبی بده شاید بتونم دوباره بهش اعتماد کنم
خیلی اروم درحالی که مثل خودش لبام به گوشش میخورد گفتم:
_اگه جواب قانع کننده ای داشته باشی ...
+اگه داشته باشم
_در مورد بعدش توضیح میدم
+باشه
از بغلم در اومد و از اتاق بیرون رفتیم که گوشیم لرزید گوشیمو باز کردم که اتاناز نوشته بود:
(دیگه با شرکای من میریزی رو همو تو اتاقو
.........اوفففففففف)
خندم گرفته بود نمیتونستم جمعش کنم و در اون حال نوشتم براش:
"کم زر بزن این شریکی که تو میگی زمانی شوعرم بود تاکید دارم بود"
سریع جواب داد:
(نههههههه گفتم چجوری با حسرت بهت زل زده بود و نگات میکرد.......حالا شیطون گولت نزنه قبول کنی دوباره باش باشی ها!)
نوشتم:
"نه خیر قراره بریم کافی شاپ برام رفتارشو توضیح بده چرا اونکارو کرد و اگه بتونه راضیم کنه باید به صورت سلف سرویس ناز بکشه مگه به این حرفاس"
بدبخت باور کن رو گوشیش بود جواب داد:
(بعله منم همینو میگم اصلا پانده خیلی جدی صحبت کن دهنش وا بمونه مگه کیه که اینطوری رفتا میکه مگه الکیه اون همه پول دوا دکتر دادم)
نوشتم:
"اوکیه، ولی داداچ تو فقط با من دکتر میومدی پولو که خودم میدادم منتم میزاری؟"
نوشت:
(نوچ بابا فقط خواستم بگم منت چیه دختره میمون خجالت نمیکشی فاقد ناموس)
نوشتم:
"اوکی بای من میرم"
و صفحه گوشیمو خاموش کردم تو تمام این مدت من لخند رو لبام بود و کوکم نگاهم میکرد که گفت:
_کی بود که اینقدر موقع چت نیشت باز بود هوم؟
ادامه دارد.........
۹.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.