باران که می بارد جدای درد دارد
باران که میبارد جدای درد دارد
دل کندن از یک آشنا ی درد دارد
هی شعری ترور خاطرم می آید
اما آواز بی همنوای درد دارد
وفتی در زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت روز رهای درد دارد
دیگر نمیفهمی کجای یا چه هستی
آشفتگی سربه هوای درد دارد
تقصیر باران نیست این دیوانگی ها
تنها شدن در هر هوای درد دارد
باید گذشتن را بیاموزم دوباره
هرچند میدانم جدای ها درد دارد 😔😔
دل کندن از یک آشنا ی درد دارد
هی شعری ترور خاطرم می آید
اما آواز بی همنوای درد دارد
وفتی در زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت روز رهای درد دارد
دیگر نمیفهمی کجای یا چه هستی
آشفتگی سربه هوای درد دارد
تقصیر باران نیست این دیوانگی ها
تنها شدن در هر هوای درد دارد
باید گذشتن را بیاموزم دوباره
هرچند میدانم جدای ها درد دارد 😔😔
۶.۱k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.