اینکه تا چه مدت هستم نه میدونم و نه دست منه اما تا ...

اینکه تا چه مدت هستم نه میدونم و نه دست منه ، اما تا جایی که بتونم هستم و مینویسم
دیدگاه ها (۱۹)

بارها آن نام مقدس عشق را تکرار میکنم به ذهن یادآور میشوم که ...

چشمانش، کهکشانی از زیبایی بود، اما سرنوشتش را در تیرگی شب‌ها...

گاهی بغضی در گلو می‌ماندآن‌چنان سنگین که حتی جرئت گریستن را ...

عشق تو در وجودم ریشه دوانده استهر نفسم گواهی می‌دهد که نامت ...

سلام

منم خانم صالحی هستم (توجه توجه)فقط برای شوخی مینویسم صالحی ه...

وقتی میدونم استادم هیچی بارش نیست اما خودمم بارم نیست که بتو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط