خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند
خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند
دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند
هرکس دم ازو می زند و این همه دستان
زان روست که در پردهی او راه ندیدند
شرح غم دلسوختگان کار سخن نیست
زین سوز نهان خلق به جز آه ندیدند
امروز عزیز همه عالم شدی اما
ای یوسف من حال تو در چاه ندیدند
از خون شفق خنده گشاید گل خورشید
آن شب شدگان بین که سحرگاه ندیدند
رندان نبریدند دل از دست درازی
تا زلف تو را این همه کوتاه ندیدند
آزادگی آموز که مردان شرف مرد
در جلوهی حسن و هنر و جاده ندیدند
هر گوشه ز گنج ازلی یافت نصیبی
جای غم او جز دل آگاه ندیدند
چون سایه بپوشان دل خود کآینه داران
جز گرد در این کهنه گذرگاه ندیدند
#هوشنگ_ابتهاج
#عاشقانه
#خاصترین
دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند
هرکس دم ازو می زند و این همه دستان
زان روست که در پردهی او راه ندیدند
شرح غم دلسوختگان کار سخن نیست
زین سوز نهان خلق به جز آه ندیدند
امروز عزیز همه عالم شدی اما
ای یوسف من حال تو در چاه ندیدند
از خون شفق خنده گشاید گل خورشید
آن شب شدگان بین که سحرگاه ندیدند
رندان نبریدند دل از دست درازی
تا زلف تو را این همه کوتاه ندیدند
آزادگی آموز که مردان شرف مرد
در جلوهی حسن و هنر و جاده ندیدند
هر گوشه ز گنج ازلی یافت نصیبی
جای غم او جز دل آگاه ندیدند
چون سایه بپوشان دل خود کآینه داران
جز گرد در این کهنه گذرگاه ندیدند
#هوشنگ_ابتهاج
#عاشقانه
#خاصترین
۱۳.۹k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.