اگر متوانستم تو را از غمها دور نگه مداشتم و ار مردم

اگر ميتوانستم تو را از غمها دور نگه ميداشتم و كاري ميكردم كه هيچگاه اشك از چشمانت سرازير نشود مگر براي خنده هاي بدون وقفه .
اگر ميتوانستم تو را از سختي ها دور نگه ميداشتم و دنيا را هميشه به كامت ميگرداندم .
اگر ميتوانستم كاري ميكردم كه هيچگاه اسيب نبيني و دلت نشكند .
اگر ميتوانستم كاري ميكردم كه هيچگاه نااميد نشوي .
اگر ميتوانستم خيلي كارها برايت ميكردم .
اما نميتوانم .
من نميتوانم دنيا و قوانين دنيا را تغيير دهم ؛ نميتوانم كاري كنم كه پير نشوي ، كه طرد نشوي ، كه اشتباه نكني كه اسيب نبيني !!
من هيچگاه نميتوانم شبيه يك احمق با تو برخورد كنم و به تو بگويم همه چيز درست ميشود .
من نميتوانم به تو دروغ بگويم كه قرار است هميشه احساس خوشبختي كني !
من نميتوانم چيزي را تغيير دهم كه در دستان من نيست !
اما ميتوانم يك كار انجام دهم .
من ميتوانم در تمام لحظاتت همراهت باشم و از تو حمايت كنم .
من ميتوانم در تمام غم ها ، خشم ها و نااميدي ها كنارت باشم تا تو با خيال راحت تجربه كني .
من مسئوليت تو را قبول ميكنم در هر شرايطي كه باشي . در هر موقعيت سختي كه باشي .
سخت ترين موقعيت ها را تصور كن !
تلخ ترين از دست دادنها، از دست دادن پدر و مادر ، فرزند و برادر . تمام سرمايه زندگي ات ، زيبايي ات .
تمام برچسب هاي دنيا را تصور كن ، تمام قضاوتهاي بيرحمانه ي مردم را ؛ بيوه، ورشكسته ، زشت ، اجاق كور ، لنگ، سطح پايين، بي پول ، بي كلاس،...
تصور كن ، تمام اينها را !
تصور كن تمام آن لحظاتي كه از ترس نميتوانستي راه بروي ، حس كن آن ترس را!
حالا به چشمهاي من نگاه كن؛ تو دوام خواهي آورد چون من دوستت خواهم داشت براي هميشه .
چون تمام سختي ها ، برچسب ها و ترسها فقط بخشي از اتفاقاتي هستند كه براي تو افتاده و من مسئوليت تمام تو را قبول ميكنم .
تو براي من ، جدا از هر انچه كه برايت اتفاق افتاده و جدا از هر انچه كه ديگران فكر ميكنند، وجود داري و ارزشمند هستي .
تو براي من كامل و زيبايي با تمام تجربه هاي سخت و زخم هاي خوب نشده ات .
تو براي من ، من هستي .
دوام خواهيم اورد .
#پونه‌مقیمی
دیدگاه ها (۲۸)

سلام‌برقلب‌هایِ پابه جاده پر پیچِ ‌مرگ گذاشته![گفته بودم قلب...

دلم ریخت دیدمش با یه چمدون اماده سفر شده!+ آب میریزم پشتت زو...

غم مرا درآغوش‌کشید بِ جبرانِ تمامِ آغوش‌هایی کِ دریغ‌شداز جس...

سایه‌افکند،پوچیُ دوری انداخت روزگارنامرد بینِ نیمه نصفه هاما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط