رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۹۴
ارسلان، باگریه های ارغوان بیدار شدم دیانااا هیچ صدایی نیومد چشامو باز کردم دیدم کنارم نیست پاشدم دیدم ساعت ۶ صبحه رفتم اتاق ارغوان دیدم دیانا داره آرومش میکنه
دیانا، جانم مامان چیشده قربونت برم کجات درد میکنه جونم مامان جانم
ارسلان، دستمو روی بازوش گذاشتم که ترسید آروم دم گوشش پچ زدم نترس منم
دیانا، چرا اینجوری میای
ارسلان، خوب ببخشید ای وای این بچه چرا قرمز شده
دیانا، یک ساعته داره گریه میکنه
ارسلان، باباش قربونش بره
ارغوان، گریه
ارسلان، گشنش نیست
دیانا، نه تازه بهش شیر دادم
ارسلان، پوشکش تمیزه
دیانا، آره
ارسلان، پس این بچه چشه
دیانا، نمیدونم
ارسلان، تو برو بخواب من خودم آرومش میکنم
دیانا، باشه آرومش کن
میخواستم پارت جایزه بدم که کم شدید
پارت ۹۴
ارسلان، باگریه های ارغوان بیدار شدم دیانااا هیچ صدایی نیومد چشامو باز کردم دیدم کنارم نیست پاشدم دیدم ساعت ۶ صبحه رفتم اتاق ارغوان دیدم دیانا داره آرومش میکنه
دیانا، جانم مامان چیشده قربونت برم کجات درد میکنه جونم مامان جانم
ارسلان، دستمو روی بازوش گذاشتم که ترسید آروم دم گوشش پچ زدم نترس منم
دیانا، چرا اینجوری میای
ارسلان، خوب ببخشید ای وای این بچه چرا قرمز شده
دیانا، یک ساعته داره گریه میکنه
ارسلان، باباش قربونش بره
ارغوان، گریه
ارسلان، گشنش نیست
دیانا، نه تازه بهش شیر دادم
ارسلان، پوشکش تمیزه
دیانا، آره
ارسلان، پس این بچه چشه
دیانا، نمیدونم
ارسلان، تو برو بخواب من خودم آرومش میکنم
دیانا، باشه آرومش کن
میخواستم پارت جایزه بدم که کم شدید
۸.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.