گفت: از حرفام ناراحت نشدی ...؟
گفت: از حرفام ناراحت نشدی ...؟
گفتم: نه
گفت: ولی هر کی بود یه چیزی بهم میگفت
گفتم:مادرم انسولین میزد...اولا خیلی دردش میگرفت، بعدش کمتر شد، حالا هر وقت سوزنو تو پوستش فرو میکنه، فقط میخنده.
الان منم اونطوریام...
آدمها رو به اون مرحله نرسونیم ..:)
گفتم: نه
گفت: ولی هر کی بود یه چیزی بهم میگفت
گفتم:مادرم انسولین میزد...اولا خیلی دردش میگرفت، بعدش کمتر شد، حالا هر وقت سوزنو تو پوستش فرو میکنه، فقط میخنده.
الان منم اونطوریام...
آدمها رو به اون مرحله نرسونیم ..:)
۲۵.۲k
۲۹ آذر ۱۴۰۰