تو را دارم و از هیچ چیز غمم نیست !
تو را دارم و از هیچ چیز غمم نیست !
از صفر که هیچ،
از منهای بی نهـایت شروع خواهم کرد
و از هیچ چیز نمی ترسم
من در آستانه ی مرگی مأیوس،
در آستانهی عزیمتی نابهنگام تــو را یافتـم
وقتی تو به من رسیدی
من شکست مطلق بودم
من مرده بودم !
پس حالا دیگر از چه چیز بترسم ؟!
از صفر که هیچ،
از منهای بی نهـایت شروع خواهم کرد
و از هیچ چیز نمی ترسم
من در آستانه ی مرگی مأیوس،
در آستانهی عزیمتی نابهنگام تــو را یافتـم
وقتی تو به من رسیدی
من شکست مطلق بودم
من مرده بودم !
پس حالا دیگر از چه چیز بترسم ؟!
۲.۱k
۱۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.