انتقام سخت p

انتقام سخت p1
از زبان ات
سلام من کیم ات هستم و همسر تهیونگم ۱سال میشه باهم ازدواج کردیم خب من فقیر بودم ولی با این حال تهیونگ منو صبول کرد اولا باهام خوب بود ولی الان چند ماهی میشه باهام سرد شده شبا نمیاد خونه یا دیر میاد بهم زنگ نمیزنه کلا باهام سرده
صبح با حالت تهوع از خواب پا شدم رفتم دست شویی و استفراغ کردم چند روزه اینجوریم رفتم تست بارداری گرفتم چون با تهیونگ خیلی رابطه داشتم اومدم خونه تست رو دادم و بله من حاملم خیلی خوش حال بودم قراره امشب تهیونگ. رو سوپرایز کنم گوشی رو برداشتم و به تهیونگ زنگ زدم
+الو سلام تهیونگ
_حرفتو بگو کار دارم
+میگم امشب زود بیا خونه برای ی سوپرایز دارم
_کار زیاد دارم اکه تونستم میام
+اوک ولی لطفا بیا
_اوک بای
+با....
ک قطع کرد خیلی باهام سرد شده رفتم رو تخت نشستم و با دستام شکممو گرفتم و گفتم
+بچه ی عزیزم هانیلم(هانیل به کره ای میشه اسمان و اسم بچشو اسمان میزاره)
+خیلی میخوام تو بغلم بگیرمت 🥰😁
یهو چشمم خورد به تقویم ها، چی، چی شد امروز تولد تهیونک پس پا شدم تا برم شرکتش اماده شدم و سویچ ماشینو برداشتم و. رفتم رسیدم شرکت رفتم داخل که منشی اومد پیشم تعظیم کرد و گفت
منشی شرکت: سلام خانم کیم خوش اومدین
+ممنونم تهیونگ کجاس
منشی: رئیس کیم رفتن بیرون
+میدونی کجا
منشی: بله ادرسشو بدم
+اوهوم ادرسو داد و خوندم ولی این ادرس که ادرس خونه ی نامزد سابق تهیونگـــــــــــــــــــــــــ


خوب این فیک چطوره بنویسمش و کوتاه هم هست
دیدگاه ها (۳)

انتقام سخت p2از زبان ات شک کردم ب تهیونگ سریع رفتم سوار ماشی...

انتقام سختp3از زبان ات با شکم درد شدیدی بیدار شدم باید برم د...

فیک جدید ✨نام فیک: انتقام سخت🔪🗿شخصیت های اصلی: ات و تهیونگشخ...

تو هیولا نیستی p9 اخردستشو شبیه ی خنجر مرد و از پشت کرد تو ش...

پارت ۱۷ فیک دور اما آشنا

نام فیک: عشق/نفرتPart: 6چند روزی گذشت..تهیونگ که شرکت رو بدس...

پارت1 start ویو تهیونگ:بالاخره صبح شد و مشکلات من با نور خور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط