تو تیمارستان با گریه فریاد میزد:
تو تیمارستان با گریه فریاد میزد:
به خدا قرصامو میخورم،
فقط دستامو نبندید شبا به تخت ...
شما نمی دونید وقتی نیمه های شب به خوابم میاد و
ازم میخاد بغلش کنم و نمیتونم دستامو به سمتش باز کنم
چقدر درد داره برام ... :( 😔💔🍃
به خدا قرصامو میخورم،
فقط دستامو نبندید شبا به تخت ...
شما نمی دونید وقتی نیمه های شب به خوابم میاد و
ازم میخاد بغلش کنم و نمیتونم دستامو به سمتش باز کنم
چقدر درد داره برام ... :( 😔💔🍃
۸.۷k
۰۴ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.