بهآر

بهآر '
من نیز فکر میکردم بهآر تنها فصل است
اما بهآر شاید حس باشد، گاهی سرد گاهی ملایم، گاهی باراني گاهی نوراني، گاهی تاریک گاهی روشن، گاهی بوي گل و شکوفهٔ گاهی بوي خاک خیس خورده؛ آری بهآر شاید حسی باشد که تو در من زنده کردی، با تو من نو بهآرم و هر سخن تو حسی را در من ایجاد میکند، حس زنده بودن، شادي، و شاید خبر رساندن از من جدید . تؤ در بهآر آمدي و بهآرت شدم .
دیدگاه ها (۰)

این قهوه هم سرد شد ، حتما باز هم دیر کرده‌ای می‌دانی جانم ، ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

پارت : ۲۲

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 4بعد از آن پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط