دلم برای یک حال خوب لک زده

دلم برای یک حال خوب لک زده
دلم برای شنیدن اخبار خوب
روزهای روشن ...
آفتابی درخشان ...
سرزمینی پر آب ...
دلم برای یک حال خوب لک زده 
دلم می خواهد مهمانی بزرگی راه بیندازم
و همه را دعوت کنم
قدری چایی آرامش دم کنم
اندکی امید ...
اندکی آرزو ...
اندکی حال خوش ...
چاشنی اش قرار دهم
ناامیدی ها را از ذهن ها پاک کنم
سلامتی را از خدایی بزرگ برای همه هدیه بگیرم
دست در دست همدیگر جشن بزرگ شادی
راه بیندازیم
دلم برای شادی های از دست رفته لک زده.
دیدگاه ها (۱۸)

یک روزهایی هم هست که از همان ابتدایِ صبحش حالِ آدم ، بی دلیل...

منتظر نباشین کسی بیاد حالتونو خوب کنه؛ حال خوبی که با اومدن کسی بیاد، با رفتنشم میره با خودتون خوب باشین، کسی بیاد خوبین، کسی بره هم خوبین...

اونایی که درد زیادی کشیدن ، صبورترن اما روا نیست که بیش از این اذیتشون کنیم نه ؟

بخاطر خودمون و عزیزانمون رعایت کنیم

نمیدانم ، کجا باید فرار کرد؟ دست هایم نای تکان خوردن ندارندا...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟺"آخ از آن چشمانش آخ از آن غم نگاهش م...

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط