زخمهایمان را بستیم و صبر کردیم روز برآید سپس دوباره راه

زخم‌هایمان را بستیم و صبر کردیم روز برآید. سپس دوباره راه افتادیم. نپرسیدیم کجا می‌رویم یا چرا باید برویم یا اگر زخم‌ها خوب نشد چطور طاقت بیاوریم؟
فقط دوباره راه افتادیم...
و شب بخیر❤
دیدگاه ها (۳)

دوری، چهار حرف دارد. آدم نمی داند این واژه ساده کوچک این وزن...

به التهاب ناگهانی دیدن یک آدم زیبا فکر کن. به خواستن. به غرق...

مسموم‌ترین نوعِ رابطه، رابطه با آدمیه که بهت حس ناکافی‌بودن ...

‏هممون با مزخرف ترین اخلاقایی که داریم یبار سعی کردیم واسه ی...

🌹🔘 داستان کوتاهبلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیش...

ادامه لایو ویورس جونگکوک:🐰🐰: اتاق «جونگکوک، سوکجین، برات گوش...

پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط