رمان " برای عشق انجامش دادم! "
رمان " برای عشق انجامش دادم! "
" I do it for love! "
part 2.
* بزارید از اول شروع کنم ...
شروعی که زندگی همه رو تغییر داد ....
+ من اتم اولین و بزرگترین سهامدار زن کره جنوبی ، بهتر بگم کسی به تنهایی از یه خانواده فقیر و به درد نخور به بهترین و ثروتمندترین دختر کشور تبدیل شد ... من در ۲۳ سالگی با یی چانگ ، یکی از بزرگترین شرکای شرکت ازدواج کردم
بله ، قبول دارم اون اوایل به طرز احمقانه ای دوسش داشتم و تا آخرین لحظه هم سعی در اثبات بی گناهیش توی مغزم کردم اما حاصل همون چیزی بود که اصلا علاقه به باور بهش نداشتم ، از سادگی من بود یا مهارت اون در گول زدن ، حقیقتا نمیدونم فقط به یه چیزی مطمعنم ...
دیگه قرار نیست اون اتفاق تکرار شه !
+ الان می پرسید خب چی شد که گناهکار شد !؟
باید بگم پرونده خیلی جالب و طولانی داره !
بزارید به ترتیب پیش بریم...
خیانت ، بله با بهترین مشاورم بهم خیانت کرد اونم سه سال !!
خودش معتقد بود علاقه یه طرفه بود از طرفه دختره بوده اما من چیزی جز علاقه ش به لمس و بوسیدن اون دختر نمی دیدم!
هوس ؟ طمع ؟ علاقه ؟
درباره علاقه واقعیش چیزی نمیدونم اما از وجود طمع و هوسِ توی نگاهش کاملا مطمعنم !
البته محدودیت هم بخشی از رابطه من و اون احمق بود ...
من به عنوان یه دختر ۲۳ ساله اصلا علاقه ای به ، به نمایش گذاشتن بدنم و حریم شخصیم بدون هیچ محدویتی حتی بعد از ازدواج باهاش هم نداشتم اما اصرار اون به طرز عجیبی به از بین بردن این محدودیت ها هر روز بیشتر میشد!
شاید باید همون جا تمومش میکردم !!
" I do it for love! "
part 2.
* بزارید از اول شروع کنم ...
شروعی که زندگی همه رو تغییر داد ....
+ من اتم اولین و بزرگترین سهامدار زن کره جنوبی ، بهتر بگم کسی به تنهایی از یه خانواده فقیر و به درد نخور به بهترین و ثروتمندترین دختر کشور تبدیل شد ... من در ۲۳ سالگی با یی چانگ ، یکی از بزرگترین شرکای شرکت ازدواج کردم
بله ، قبول دارم اون اوایل به طرز احمقانه ای دوسش داشتم و تا آخرین لحظه هم سعی در اثبات بی گناهیش توی مغزم کردم اما حاصل همون چیزی بود که اصلا علاقه به باور بهش نداشتم ، از سادگی من بود یا مهارت اون در گول زدن ، حقیقتا نمیدونم فقط به یه چیزی مطمعنم ...
دیگه قرار نیست اون اتفاق تکرار شه !
+ الان می پرسید خب چی شد که گناهکار شد !؟
باید بگم پرونده خیلی جالب و طولانی داره !
بزارید به ترتیب پیش بریم...
خیانت ، بله با بهترین مشاورم بهم خیانت کرد اونم سه سال !!
خودش معتقد بود علاقه یه طرفه بود از طرفه دختره بوده اما من چیزی جز علاقه ش به لمس و بوسیدن اون دختر نمی دیدم!
هوس ؟ طمع ؟ علاقه ؟
درباره علاقه واقعیش چیزی نمیدونم اما از وجود طمع و هوسِ توی نگاهش کاملا مطمعنم !
البته محدودیت هم بخشی از رابطه من و اون احمق بود ...
من به عنوان یه دختر ۲۳ ساله اصلا علاقه ای به ، به نمایش گذاشتن بدنم و حریم شخصیم بدون هیچ محدویتی حتی بعد از ازدواج باهاش هم نداشتم اما اصرار اون به طرز عجیبی به از بین بردن این محدودیت ها هر روز بیشتر میشد!
شاید باید همون جا تمومش میکردم !!
۳.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.