گاهی چنانم که حتی اگر دوستت داشته باشم
گاهی چنانم که حتی اگر دوستت داشته باشم،
باز میگویم «ازت متنفرم»…
تنها چون دوستت دارم،
چون فکرِ تو از ذهنم بیرون نمیرود،
چون بیخواب میشوم از خیالِ آغوشِ تو،
چون نمیتوانم خودم را از خواستنِ حضورت باز دارم.
هر بار که بهانهای کوچک پیش میآید،
به یادِ تو میافتم و از خودم میرنجم.
از این که هرچه میکوشم از تو فاصله بگیرم،
باز مسیرم به سوی تو برمیگردد…
متنفرم از این ناتوانیِ شیرین،
از این که در برابرِ تو
هیچ قدرتی ندارم جز دوست داشتن.
—والنتین
باز میگویم «ازت متنفرم»…
تنها چون دوستت دارم،
چون فکرِ تو از ذهنم بیرون نمیرود،
چون بیخواب میشوم از خیالِ آغوشِ تو،
چون نمیتوانم خودم را از خواستنِ حضورت باز دارم.
هر بار که بهانهای کوچک پیش میآید،
به یادِ تو میافتم و از خودم میرنجم.
از این که هرچه میکوشم از تو فاصله بگیرم،
باز مسیرم به سوی تو برمیگردد…
متنفرم از این ناتوانیِ شیرین،
از این که در برابرِ تو
هیچ قدرتی ندارم جز دوست داشتن.
—والنتین
- ۱۶۹
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط