part

part⁷⁰

همه از آشپزخانه رفتند بیرون جز جئون
داشت میرفت که بازوش با حرص کشیده شد

" تو به اینا راجب دیشب چی گفتی؟هااا؟(آرام،عصبی) "a.t

" هر چیزی که شد گفتم "jk

" تو(بلند)...تو چه غلطی کردی؟(ارام،عصبی) "a.t

" چیه نکنه انتظار داشتی نگم؟! "jk

" حالا نمیگفتی نمیمردی که(عصبی) "a.t

" نوچ نوچ نوچ دروغ تو خون من نیست شرمنده "jk

" من تو رو یه روزی خفه میکنم(عصبی) "a.t

" مشتاقانه منتظر اون روزم "jk

" عوضی...حالا بهشون چی گفتی؟ "a.t

" همون چیزی که جنابعالی دیشب ازم میخواستی "jk

" من؟ ازت چی خواستم؟ "a.t

با قدم های کوتاه و آرام نزدیک دختر شد، دختر یک قدم به عقب رفت
جئون کمر دختر توی چنگش گرفت و محکم به خودش چسباند، صورتش نزدیک گوش دختر برد و با صدای بم و آرامش دَم گوشش زمزمه کرد

" فهمیدی یا باید دقیق تر بگم؟! "jk

با لمس شدن بدن هاشون به‌هم دیگر دختر از شدتت قرمز شدن تفاوتی با گوجه نداشت و حرف جئون عین بمب وجود دختر را بهم ریخت

دستش روی سینه جئون‌گذاشت و با شتاب به عقب هلش داد

" مرتیکه منحرف💢 "a.t
( از آشپزخانه بیرون رفت)

" هع..شبیه لَبو شده بود😅 "jk

╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤

_بیرون کلبه_

" خب خب کجا بریم؟ "jimin

" وقتی طِز بیرون رفتنو میدی فکر جاش هم باش "V

" برای دفعه دیگه "jimin

" چی میگی تو اخههه؟من این همه به خودم رسیدمم "jin

" همه اش خوشگل میکنی ولی هیشکی بهت پا نمیده بیخال شو "V

" اونا لیاقت منو ندارن کسی که منو بخواد برای خودم میخواد "jin

" مگه غیر از پخی که الان هستی کسی دیگه ای هم هستی؟!😅 "jimin

" مضولیش به تو نیومده، نیشتو ببند😤 "jin

" سوار میشید یا نه؟ "jk

" کجا بریم؟ "jin

" شما گفتید بریم بعد جاشو میپرسید؟شما عجب آدمایی هستید! "jk

" فهمیدممم "jimin

" کجا؟ "a.t

" سوارشید میفهمید "jimin
دیدگاه ها (۲)

part⁷¹" وای اینجا رو "a.t" اینجا رو باش "jk" عجب جائیه "V" چ...

میان دو نگاه

قلدر مدرسه ( پارت ۶ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط