حرف نباشه من میرم بیرون با چند تا بادیگار تو با راننده بر
_حرف نباشه من میرمبیرونبا چند تا بادیگار تو با راننده برو تنبیهت از الا ن شروع میشه
+نه تو رو خدا جیمینمنننننننننننننننننن هقققق
_دلم ریش ریش میشد وقتی گریه میکرد ولی تنبیه لازمش بود
+جیمین رفت باورم نمیشه باید ۷ روز باهاش حرف نزنم رسیدم عمارو پیاده شدم رفتماتاق یه دوش گرفتمبدنمو شستم دیدم یکی از اون پسر هایی که اونا بود کردنمو کبود کرده درد میکرد همونجا نشستم گریه کردم صدام زیاد بود
_یه ذره تا خیابون ها دور زدم رفتم خونه دیرماز حموم صدای گریه میاد رفتم بالاا دیدم ا.ته چرا گریه میکنه رفتم پایین
+سریع خودمو شستم و خشک کردم خودمو لباس پوشیدم تو این فکر بودم بچم خوبه یانه
رفتم پایین جیمین رو دیدم نشسته رو مبل و با گوشیه گریم گرفت هقق جی هقق مین هقق
_اومد پایین با گریه اسممو صدا زد منم بی اهمیت
+رفتمتو همون حالت که بود بغلش کردم هقق جیمین میدونم مجاز نیست بغل کردنت و.ولی جیمین درد میکنه گردنم درد میکنه یکی از اونا گردنمو کبود کرده منهرزه شدم اره ؟ هقق اره منبی صاحاب هرزه هقق شدم
_وقتی اینا رو گفت دیگه تاقت نیاوردم و حرف زدم
قشنگم ببینم گردنتو ،، سرشو بالا گرفتم گردنشو دیدم یه کبودی خیلی بزرگتو گردنش بود
+من احمق هرزه شدم هقق به من دست نزن من هرزه رفتم دور ازش وایسادم من هرزم هقق
+نه تو رو خدا جیمینمنننننننننننننننننن هقققق
_دلم ریش ریش میشد وقتی گریه میکرد ولی تنبیه لازمش بود
+جیمین رفت باورم نمیشه باید ۷ روز باهاش حرف نزنم رسیدم عمارو پیاده شدم رفتماتاق یه دوش گرفتمبدنمو شستم دیدم یکی از اون پسر هایی که اونا بود کردنمو کبود کرده درد میکرد همونجا نشستم گریه کردم صدام زیاد بود
_یه ذره تا خیابون ها دور زدم رفتم خونه دیرماز حموم صدای گریه میاد رفتم بالاا دیدم ا.ته چرا گریه میکنه رفتم پایین
+سریع خودمو شستم و خشک کردم خودمو لباس پوشیدم تو این فکر بودم بچم خوبه یانه
رفتم پایین جیمین رو دیدم نشسته رو مبل و با گوشیه گریم گرفت هقق جی هقق مین هقق
_اومد پایین با گریه اسممو صدا زد منم بی اهمیت
+رفتمتو همون حالت که بود بغلش کردم هقق جیمین میدونم مجاز نیست بغل کردنت و.ولی جیمین درد میکنه گردنم درد میکنه یکی از اونا گردنمو کبود کرده منهرزه شدم اره ؟ هقق اره منبی صاحاب هرزه هقق شدم
_وقتی اینا رو گفت دیگه تاقت نیاوردم و حرف زدم
قشنگم ببینم گردنتو ،، سرشو بالا گرفتم گردنشو دیدم یه کبودی خیلی بزرگتو گردنش بود
+من احمق هرزه شدم هقق به من دست نزن من هرزه رفتم دور ازش وایسادم من هرزم هقق
۷۳.۶k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.