ادامهp9
ادامهp9
از زبان اد
رفتیم اماده شدیم ی مثل همیشه ی بباس باز پوشیدم از سرویس اتاق اومدم بیرون که دیدم یونگی داره با موهاش ور میره رفتم جلو و گفتم
+صب کن ریدی تو موهات بزار برات درست کنم
_ام مرسی امم خوشگل شدی
+مشی
_🙂
موهاشو درست کردم و رفتیم تو حال همه اماده بون که یونگی گفت
_بریم
همه:ارههههه
بعد چند میم رسیدیم همه داشتن میرقسیدن و خوشحالی میکردن رفتیم سر یکی از میز ها نشستیم گارسون اومد سفارش دادیم
۲ساعت بعد
از زبان یونگی
هم مست بودن بجز من و ات اون خیلی خورده بود ولی مست نبود
_میگم چرا مست نیستی ۶بتری سوجو با ی بتری ویسکی و ی بتری شراب رو تموم کردی تنهایی ولی هنو سر پایی
+ظرفیتم یکم زیادی زیاده
_معلومه
ات دختر زیبایی فکر کنم عاشقش شدم پدرم چند بار بهم تظکر داد که عاشقش نشم و فقط رابطه دوستانه باهاش داشته باشم ولی نمیتونم فکر کنم بد جور عاشقش شدم
از زبان ات
یکم که گذشت دیگه پا شدیم رفتیم سوئیت همه رفتن اتاقاشون منم با یونگیرفتیم اتاقمون رفتم لباسامو غوض کردم و رفتم تو تخت یکم گذشته بود که چشمامو باز کردم و ب جف چشم که زل زده بهم مواجه شدم جیغ زدم پریدم هوا که دیدم یونگی که گفت
_چته وحشی سکتم دادی
+چرا تو حلق من بودی
_نمد😐
+😐یکم برو اون ور تر عزیر اع
_اوک
یونگی رفت اون ور تر دیگه نفهمیدم کی خابم برد
از زبان اد
رفتیم اماده شدیم ی مثل همیشه ی بباس باز پوشیدم از سرویس اتاق اومدم بیرون که دیدم یونگی داره با موهاش ور میره رفتم جلو و گفتم
+صب کن ریدی تو موهات بزار برات درست کنم
_ام مرسی امم خوشگل شدی
+مشی
_🙂
موهاشو درست کردم و رفتیم تو حال همه اماده بون که یونگی گفت
_بریم
همه:ارههههه
بعد چند میم رسیدیم همه داشتن میرقسیدن و خوشحالی میکردن رفتیم سر یکی از میز ها نشستیم گارسون اومد سفارش دادیم
۲ساعت بعد
از زبان یونگی
هم مست بودن بجز من و ات اون خیلی خورده بود ولی مست نبود
_میگم چرا مست نیستی ۶بتری سوجو با ی بتری ویسکی و ی بتری شراب رو تموم کردی تنهایی ولی هنو سر پایی
+ظرفیتم یکم زیادی زیاده
_معلومه
ات دختر زیبایی فکر کنم عاشقش شدم پدرم چند بار بهم تظکر داد که عاشقش نشم و فقط رابطه دوستانه باهاش داشته باشم ولی نمیتونم فکر کنم بد جور عاشقش شدم
از زبان ات
یکم که گذشت دیگه پا شدیم رفتیم سوئیت همه رفتن اتاقاشون منم با یونگیرفتیم اتاقمون رفتم لباسامو غوض کردم و رفتم تو تخت یکم گذشته بود که چشمامو باز کردم و ب جف چشم که زل زده بهم مواجه شدم جیغ زدم پریدم هوا که دیدم یونگی که گفت
_چته وحشی سکتم دادی
+چرا تو حلق من بودی
_نمد😐
+😐یکم برو اون ور تر عزیر اع
_اوک
یونگی رفت اون ور تر دیگه نفهمیدم کی خابم برد
۷.۹k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.