𝑀𝓎 𝒷𝓁𝑜𝑜𝒹𝓎 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶
𝑀𝓎 𝒷𝓁𝑜𝑜𝒹𝓎 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶
p⁵
مینسو ویو
لیوان قهوه رو روی لبام گذاشتم و شروع کردم به خوردن چقد تلخ بود ولی به تلخی زندگی من نمیشه حتی اگه توش شکرم بریزم شیرین نمیشه چون شکری ندارم که بریزم هیچکس حاضر نمیشه طعم خوشمزه برای زندگی تلخم بشه چرا باید انقد تنها باشم چرا بخاطر گناهی که نکردم باید مجازات شم چرا باید بخاطر نقاشی که نکردم دفترم سیاه بشه واقعا از خودم از زندگیم از همه چی بدم میاد رفتم و روی کاناپه نشستم سرم و یه ورش گذاشتم و چشمام و بهم فشردم همونایی که تو هر شرایطی کمکی برای آرامشم بودن
جیمین ویو
از خواب پاشدم خیلی تشنم بود از اتاقم بیرون اومدم و به سمت آشپزخونه حرکت کردم که روی کاناپه یه دختر و دیدم خیلی کوچولو بود پس همون خانم کوچولوعه راستی اسمش چیه؟
به سمتش رفتم و دستم و نوازش وار روی گونش تکون دادم و صداش زدم
جیمین : خانم کوچولو اینجا چیکار میکنی
مینسو : با صدای آشنای یه نفر چشمام و باز کردم درست حدس زدم جیمین بود
تو اینجا چیکار میکنی ؟
جیمین : تشنم بود که اومدم آب بخورم ولی یه خانم کوچولو رو دیدم که توی مبل گم شده بود (خنده)
مینسو : (اخم) خیلی بدی پرو
جیمین : حالا من آدم بده شدم (خنده)
راستی اسمت چیه خانم کوچولو ؟
مینسو : مینسو ، مین مینسو
جیمین : اووو پس خانم کوچولو اسمش مینسوعه (خنده)
مینسو : چقد قشنگ میخنده منو یاد یونگی میندازه دلم برای اوپام تنگ شده (بغض)
جیمین : مینسو ناراحتت کردم معذرت میخوام نمیدونستم ناراحت میشی
مینسو : ناراحت نشدم فقط با دیدنت یاد یکی افتادم جیمین شی
جیمین : اوکی
اینم پارت جدید خوبههه
لاو یو ⛓️🦋⛓️🖤⛓️
p⁵
مینسو ویو
لیوان قهوه رو روی لبام گذاشتم و شروع کردم به خوردن چقد تلخ بود ولی به تلخی زندگی من نمیشه حتی اگه توش شکرم بریزم شیرین نمیشه چون شکری ندارم که بریزم هیچکس حاضر نمیشه طعم خوشمزه برای زندگی تلخم بشه چرا باید انقد تنها باشم چرا بخاطر گناهی که نکردم باید مجازات شم چرا باید بخاطر نقاشی که نکردم دفترم سیاه بشه واقعا از خودم از زندگیم از همه چی بدم میاد رفتم و روی کاناپه نشستم سرم و یه ورش گذاشتم و چشمام و بهم فشردم همونایی که تو هر شرایطی کمکی برای آرامشم بودن
جیمین ویو
از خواب پاشدم خیلی تشنم بود از اتاقم بیرون اومدم و به سمت آشپزخونه حرکت کردم که روی کاناپه یه دختر و دیدم خیلی کوچولو بود پس همون خانم کوچولوعه راستی اسمش چیه؟
به سمتش رفتم و دستم و نوازش وار روی گونش تکون دادم و صداش زدم
جیمین : خانم کوچولو اینجا چیکار میکنی
مینسو : با صدای آشنای یه نفر چشمام و باز کردم درست حدس زدم جیمین بود
تو اینجا چیکار میکنی ؟
جیمین : تشنم بود که اومدم آب بخورم ولی یه خانم کوچولو رو دیدم که توی مبل گم شده بود (خنده)
مینسو : (اخم) خیلی بدی پرو
جیمین : حالا من آدم بده شدم (خنده)
راستی اسمت چیه خانم کوچولو ؟
مینسو : مینسو ، مین مینسو
جیمین : اووو پس خانم کوچولو اسمش مینسوعه (خنده)
مینسو : چقد قشنگ میخنده منو یاد یونگی میندازه دلم برای اوپام تنگ شده (بغض)
جیمین : مینسو ناراحتت کردم معذرت میخوام نمیدونستم ناراحت میشی
مینسو : ناراحت نشدم فقط با دیدنت یاد یکی افتادم جیمین شی
جیمین : اوکی
اینم پارت جدید خوبههه
لاو یو ⛓️🦋⛓️🖤⛓️
۱۵.۳k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.