ایمجین از Jimin

زندگیم رو همیشه مثل صحنه ای رقص باله می‌دیدم ، تنها و تک پرواز بودن.
مثل همیشه وسایلم رو جمع کردم که برم خونه از سالن نمایش میرفتم تا به خودم یاد آوری کنم رقص هیچکس جزء من لیاقت اون صحنه رو نداره اما با دیدن اون آدم تمام محاسباتم داشت بهم میخورد:
-قشنگ میرقصه مگه نه؟
به سمت برادرم وونهو برگشتم:
+فکر کنم یکی پیدا شد که بخوام بگم رقصش لیاقت صحنه رو داره!
-نمیخوای باهاش آشنا بشی؟
به سمت در میرفتم دستمو از پشت تکون دادم:
+دیر یا زود مجبور میشم رو در رو یا کنارش باهاش برقصم پس،نه...بریم!
و اون پسر رو درحال پرواز کردن تنها گذاشتم.

#madi ~ #BTS ~ #jimin
@fan_bts_madi
دیدگاه ها (۲)

ایمجین از Jin

سناریو از Jimin

سناریو از Teahyung

وانشات از Jimin

قلب گمراه‌پارت 44همونطور که آروم به لبه موج‌های دریا، جایی ک...

عشق من🎀(پارت ۱)مثل همیشه بود.حوصله سر بر،عاشق عکاسی بود اما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط