ادمیــن˖ ࣪⊹ྀི ɪυ ྀི˖ ࣪⊹☁🌊
ادمیــن˖ ࣪⊹ྀི ɪυ ྀི˖ ࣪⊹☁🌊
پارت 8 فیکـ همیشه با تو𓏸︎︎︎︎ ˖˚
رفتم دیدم مامانم با بابام نشستن رو مبل من تا اومدم یه چک محکم خوردم.
♡♡♡
مامان ا/ت:دختر تو چرا تو خونه ی مردم موندی؟ نمیگی منو بابات نگران میشیم؟
ا/ت: کی بهت گفت؟
مامان ا/ت: مینجو
ا/ت: اهاننن خب مامان وایسا برات توضیح بدم
مامان ا/ت: توضیح نمیخوام برو از خونم گمشو بیرون دیگه رات نمیدم.
بابای ا/ت: وسایل تو جمع کن برو از این خونه دیگه دختر من نیستی.
ا/ت گریه*
ا/ت: مامان نکننننننن😭
مامان ا/ت چمدون ا/ت رو پرت کرد بیرون با خودش.
ا/ت: مامان در رو وا کننننن😭😭😭
مامان ا/ت: نخیرم برو.
ا/ت: ماماننننن😭
*مامان ا/ت اومد ا/ت رو هل داد کلش خورد به یه اهن بعد درم بست.
ا/ت: ای سرممممممم😭😭😭😭😭
ا/ت داشت ازش خون میرفت که یهو جونگکوک داشت از اونجا با هیونجین راه میرفت یهو ا/ت رو دید.
جونگکوک: ای وااااایییییی
هیونجین:*تعجب😳
*جونگکوک ا/ت رو بلند کرد بدو بدو رفت سمت بیمارستان بعد به هیونجین گفت
جونگکوک: زنگ بزن دوست یونسو. بدووو
هیونجین: باش
♡♡♡♡
مینجو: اومد دید ا/ت خونیه
*از حال رفت
هیونجین: مینجو مینجو😳😳
♡♡♡♡
جونگکوک داشت رو تخت ا/ت گریه میکرد که یهو...
☆☆☆☆☆☆
ادامه پارت بعد به شرت ۴۹ تا لایک و ۳ کامنت🚿🐈
نظرتو برام کامنت کن🫐🦭
پارت 8 فیکـ همیشه با تو𓏸︎︎︎︎ ˖˚
رفتم دیدم مامانم با بابام نشستن رو مبل من تا اومدم یه چک محکم خوردم.
♡♡♡
مامان ا/ت:دختر تو چرا تو خونه ی مردم موندی؟ نمیگی منو بابات نگران میشیم؟
ا/ت: کی بهت گفت؟
مامان ا/ت: مینجو
ا/ت: اهاننن خب مامان وایسا برات توضیح بدم
مامان ا/ت: توضیح نمیخوام برو از خونم گمشو بیرون دیگه رات نمیدم.
بابای ا/ت: وسایل تو جمع کن برو از این خونه دیگه دختر من نیستی.
ا/ت گریه*
ا/ت: مامان نکننننننن😭
مامان ا/ت چمدون ا/ت رو پرت کرد بیرون با خودش.
ا/ت: مامان در رو وا کننننن😭😭😭
مامان ا/ت: نخیرم برو.
ا/ت: ماماننننن😭
*مامان ا/ت اومد ا/ت رو هل داد کلش خورد به یه اهن بعد درم بست.
ا/ت: ای سرممممممم😭😭😭😭😭
ا/ت داشت ازش خون میرفت که یهو جونگکوک داشت از اونجا با هیونجین راه میرفت یهو ا/ت رو دید.
جونگکوک: ای وااااایییییی
هیونجین:*تعجب😳
*جونگکوک ا/ت رو بلند کرد بدو بدو رفت سمت بیمارستان بعد به هیونجین گفت
جونگکوک: زنگ بزن دوست یونسو. بدووو
هیونجین: باش
♡♡♡♡
مینجو: اومد دید ا/ت خونیه
*از حال رفت
هیونجین: مینجو مینجو😳😳
♡♡♡♡
جونگکوک داشت رو تخت ا/ت گریه میکرد که یهو...
☆☆☆☆☆☆
ادامه پارت بعد به شرت ۴۹ تا لایک و ۳ کامنت🚿🐈
نظرتو برام کامنت کن🫐🦭
۹.۳k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.