انتقام سخت p10
انتقام سخت p10
از زبان ات
که دیدیم بله کسی که سیم ماشین من رو بریده یونا بود
که تهیونگ بعد دیدن فیلم از جاش با عصبانیت پا شد و به سمت در رفت رفتم دنبالش هر چقد صداش کردم ج ندا که دستشو گرفتم که کمی مکس کرد و برگشت سمتم چشماش کاسه خون شده بود و میدونستم اگه با این حال کاری کنه بعد پشیمون میشه که گفتم
+تهیونگ اینجوری نمیتونی بری وایسا عصبانیتت برطرف شه بعد میری
_شوخیت گرفته فقط بخاطر حسادت میخواست بمیری
+میدونم کارش قابل بخشش نیست ولی نباید با این حال بری
_ولی
که چشماش پر از عشک شد که پلیسا گفتن
✓۱ ما میریم بعدا مزاحم میشیم
اونا رفتن که تهیونگ نشست رو زمین و. اشک ریخت
و هی میگفت
_اگه بلایی سرت میومد چی من اونوقت زندگی نمیتونستم کنم
که رفتم جلو و سرشو گذاشتم. رو سینم و اروم. بغلش کردم که گفت
_ات من... هق من.... هق... معذرت میخوام من کاری کردم که خودمم پشیمونم لطفا منو ببخش زندگیم بدون تو بی معنا شده روزام تکراریه وقتی بعد ۲سال تو شرکت دیدمت قلبم برای بار هزارم لرزید من هنوز هم عاشقتم چی میشه منو ببخشی ات
که ی قطره اشک از چشملم افتاد پایین که لبامو گذاشتم رو لباش و ی مک مهکمی زدم و با حالت کریون و خوشحال گفتم
+من میبخشمت ته ته
_چی...! واقعا واقعا واقعا واقعا واقعا که پا شد منو تو هوا چرخوند لبامو بوسید و تو چشام نگاه کرد و گفت
_من واقعا عاشقتم
+ولی ی شرت داره که باهم باشیم
_ها چیه چی
+باید از یونا طلاق بگیری
_باشه میگیرم این همه سال هیچ دوسشم نداشتم
از زبان ات
که دیدیم بله کسی که سیم ماشین من رو بریده یونا بود
که تهیونگ بعد دیدن فیلم از جاش با عصبانیت پا شد و به سمت در رفت رفتم دنبالش هر چقد صداش کردم ج ندا که دستشو گرفتم که کمی مکس کرد و برگشت سمتم چشماش کاسه خون شده بود و میدونستم اگه با این حال کاری کنه بعد پشیمون میشه که گفتم
+تهیونگ اینجوری نمیتونی بری وایسا عصبانیتت برطرف شه بعد میری
_شوخیت گرفته فقط بخاطر حسادت میخواست بمیری
+میدونم کارش قابل بخشش نیست ولی نباید با این حال بری
_ولی
که چشماش پر از عشک شد که پلیسا گفتن
✓۱ ما میریم بعدا مزاحم میشیم
اونا رفتن که تهیونگ نشست رو زمین و. اشک ریخت
و هی میگفت
_اگه بلایی سرت میومد چی من اونوقت زندگی نمیتونستم کنم
که رفتم جلو و سرشو گذاشتم. رو سینم و اروم. بغلش کردم که گفت
_ات من... هق من.... هق... معذرت میخوام من کاری کردم که خودمم پشیمونم لطفا منو ببخش زندگیم بدون تو بی معنا شده روزام تکراریه وقتی بعد ۲سال تو شرکت دیدمت قلبم برای بار هزارم لرزید من هنوز هم عاشقتم چی میشه منو ببخشی ات
که ی قطره اشک از چشملم افتاد پایین که لبامو گذاشتم رو لباش و ی مک مهکمی زدم و با حالت کریون و خوشحال گفتم
+من میبخشمت ته ته
_چی...! واقعا واقعا واقعا واقعا واقعا که پا شد منو تو هوا چرخوند لبامو بوسید و تو چشام نگاه کرد و گفت
_من واقعا عاشقتم
+ولی ی شرت داره که باهم باشیم
_ها چیه چی
+باید از یونا طلاق بگیری
_باشه میگیرم این همه سال هیچ دوسشم نداشتم
۷.۷k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.