عاشقانه های شبنم
من نرگسِ مستـانه شدم، هیچ ندیدی
من گیسوی بۍشانه شدم هیچ ندیدی
آهـوی تـو بـا نـاز خرامیـد بـه صحـرا
دنبـالِ تـو بی خانه شدم، هیچ ندیدی
تا زلف گشـودی دل ما رفت بـه تـاراج
گیسوی تـو را شانه شدم، هیچ ندیدی
هر بـار که جوشید دلـم در تبِ عشقت
چون باده ی میخانه شدم هیچ ندیدی
آغـوشِ غـزالت بـه غـزل بـاز شد امـا
تـا سـوی غزلخانـه شـدم هیچ ندیدی
من غرقِ دوچشمت شده بودم که ببینی
با مـوجِ تـو دیـوانه شدم هیچ ندیدی
من گیسوی بۍشانه شدم هیچ ندیدی
آهـوی تـو بـا نـاز خرامیـد بـه صحـرا
دنبـالِ تـو بی خانه شدم، هیچ ندیدی
تا زلف گشـودی دل ما رفت بـه تـاراج
گیسوی تـو را شانه شدم، هیچ ندیدی
هر بـار که جوشید دلـم در تبِ عشقت
چون باده ی میخانه شدم هیچ ندیدی
آغـوشِ غـزالت بـه غـزل بـاز شد امـا
تـا سـوی غزلخانـه شـدم هیچ ندیدی
من غرقِ دوچشمت شده بودم که ببینی
با مـوجِ تـو دیـوانه شدم هیچ ندیدی
۴.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۳