هی لعنتی

هی لعنتی...




اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ...



شاید عاشقت بودم،روزی .....!



ولی ببین بی تو



هم زنده ام،



هم زندگی میکنم ...



فقط گاهی در این میان،



یادت ...



زهر میکند به کامم زندگی را ...



همیــــــــن..
دیدگاه ها (۰)

قهوه قاجار را بی خود شلوغش کرده اندتیغ تیز آن نگاهت بیشتر عا...

گر بزنندم به تیغ، در نظرش بی‌دریغدیدن او یک نظر، صد چو منش خ...

آدمهای شکست خورده، آدمهای خطرناکی هستن،اونا میدونن که هر اتف...

درخت از همون سمتی میافته که خم شده.پس مراقب باش به کجاش تکیه...

من هم اگر شاید به جای آسمان بودم با مردم نامهربان، نامهربان ...

قلبم را جا گذاشتم...میان خاطراتی که هر نیمه‌شباز عمق زخم‌های...

ان کس نمیداند و نخواهد دانست که چه ضربه به من زده است اگاه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط