Crazy Silence
Crazy Silence
پارت اول
_____________
سر و صدای خونه کنارش رو مخش بود....تازه بعد از سه روز ماموریتش تمام شده بود و الان میتونست راحت بخوابه ولی خونه کناری...پر سر و صدا....
از پله ها پایین رفت ولی هنوز به پله آخر نرسیده بود چیزی به ذهنش خطور کرد....
خانه کناری یه خانه ایی هست که چند ساله کسی داخلش زندگی نمیکنه پس چرا انقدر سر و صدا ازش میاد....
دوباره سمت اتاق رفت و در بالکن رو باز کرد....خودش رو از بالکن کمی آویزان کرد تا درست ببینه....
ات:همسایه جدید؟!...Wow
با خیال راحت رو تخت دراز کشید اما طولی نکشید که زنگ خونش به صدا در اومد...با غر غر از پله ها پایین رفت...
ات:بزارید بخوابممم....
در رو باز کرد اما با دیدن پسر روبروش کمی در رو بست...
ات:بله بفرمایید؟!
_عامم...سلام بنده همسایه کناریتون هستم
ات:بله دیدم...خیلی هم پرسروصدا(آروم)
_میخواستم ببینم شما نردبان دارید ؟!
ات: متاسفانه خیر...
_باشه مم...
هنوز حرفش تمام نشده بود در رو بست
ات: خداحافظ
روی مبل دراز کشید ...آنقدر خسته بود حوصله دوباره بالا رفتن از پله ها رو نداشت...
تا چشماش گرم شد گوشیش به صدا در اومد....
گوشی رو برداشت خواست رد تماس بزنه اما با دیدن اسم روی صفحه •رئیس کیم نامجون• سریع گوشی رو جواب داد....
ات:بله نامجونا؟!...
#میدونم خسته ایی اما....میخوام ساعت هشت بیای ایستگاه پلیس...
ات:اما چرا؟!...شما قول دادید من تا یک هفته مرخصی بگیرم ...
#این پرونده جدید خیلی واجبه...نمیتونم یا بهتره بگم نمیتونیم ولش کنیم...از طرفی هم اگر پرونده حل بشه پول خوبی میگیریم ...شاید حتی تو ارتقا رتبه بگیری ...
ات:آنقدر سخته؟!
#بیا ادامش رو اینجا حرف میزنیم ...
ات:چشم...
تلفن رو قطع کرد و به ساعت نگاهی کرد
ساعت: ۵:۲۵ دقیقه...
پوفی کشید و بلند شد
سمت حمام رفت و دوشی گرفت یه استایل شیک زد و اول سمت کافه حرکت کرد تا یه قهوه بگیره....
قهوه مورد نظرش رو سفارش داد و دوباره همینجوری که قهوه رو داخل جا لیوانی ماشین گذاشته بود سمت ایستگاه پلیس حرکت کرد...
چند مین بعد*
وارد ساختمان شد ...سمت دفتر رفت
سر راهش جین و جونگکوک رو دید که دارن با بهم بحث میکنن
ات:چیشده؟!
جین:هیچی سایت ها قفل کرده باز نمیشه...
ات:بزارید برم پیش نامجون هیونگ بعد میام میبینیم ....
وارد دفتر شد
ات:رئیس کیم کار داشتید؟!...
نامجون سرش رو از روی میز برداشت ...
@پرونده جدید داریم... در مورد شخصی هست که....
نظر یادت نره رفیق !
#bts#army#BTS#ARMY#fake#BANGTAN#J_HOPE
پارت اول
_____________
سر و صدای خونه کنارش رو مخش بود....تازه بعد از سه روز ماموریتش تمام شده بود و الان میتونست راحت بخوابه ولی خونه کناری...پر سر و صدا....
از پله ها پایین رفت ولی هنوز به پله آخر نرسیده بود چیزی به ذهنش خطور کرد....
خانه کناری یه خانه ایی هست که چند ساله کسی داخلش زندگی نمیکنه پس چرا انقدر سر و صدا ازش میاد....
دوباره سمت اتاق رفت و در بالکن رو باز کرد....خودش رو از بالکن کمی آویزان کرد تا درست ببینه....
ات:همسایه جدید؟!...Wow
با خیال راحت رو تخت دراز کشید اما طولی نکشید که زنگ خونش به صدا در اومد...با غر غر از پله ها پایین رفت...
ات:بزارید بخوابممم....
در رو باز کرد اما با دیدن پسر روبروش کمی در رو بست...
ات:بله بفرمایید؟!
_عامم...سلام بنده همسایه کناریتون هستم
ات:بله دیدم...خیلی هم پرسروصدا(آروم)
_میخواستم ببینم شما نردبان دارید ؟!
ات: متاسفانه خیر...
_باشه مم...
هنوز حرفش تمام نشده بود در رو بست
ات: خداحافظ
روی مبل دراز کشید ...آنقدر خسته بود حوصله دوباره بالا رفتن از پله ها رو نداشت...
تا چشماش گرم شد گوشیش به صدا در اومد....
گوشی رو برداشت خواست رد تماس بزنه اما با دیدن اسم روی صفحه •رئیس کیم نامجون• سریع گوشی رو جواب داد....
ات:بله نامجونا؟!...
#میدونم خسته ایی اما....میخوام ساعت هشت بیای ایستگاه پلیس...
ات:اما چرا؟!...شما قول دادید من تا یک هفته مرخصی بگیرم ...
#این پرونده جدید خیلی واجبه...نمیتونم یا بهتره بگم نمیتونیم ولش کنیم...از طرفی هم اگر پرونده حل بشه پول خوبی میگیریم ...شاید حتی تو ارتقا رتبه بگیری ...
ات:آنقدر سخته؟!
#بیا ادامش رو اینجا حرف میزنیم ...
ات:چشم...
تلفن رو قطع کرد و به ساعت نگاهی کرد
ساعت: ۵:۲۵ دقیقه...
پوفی کشید و بلند شد
سمت حمام رفت و دوشی گرفت یه استایل شیک زد و اول سمت کافه حرکت کرد تا یه قهوه بگیره....
قهوه مورد نظرش رو سفارش داد و دوباره همینجوری که قهوه رو داخل جا لیوانی ماشین گذاشته بود سمت ایستگاه پلیس حرکت کرد...
چند مین بعد*
وارد ساختمان شد ...سمت دفتر رفت
سر راهش جین و جونگکوک رو دید که دارن با بهم بحث میکنن
ات:چیشده؟!
جین:هیچی سایت ها قفل کرده باز نمیشه...
ات:بزارید برم پیش نامجون هیونگ بعد میام میبینیم ....
وارد دفتر شد
ات:رئیس کیم کار داشتید؟!...
نامجون سرش رو از روی میز برداشت ...
@پرونده جدید داریم... در مورد شخصی هست که....
نظر یادت نره رفیق !
#bts#army#BTS#ARMY#fake#BANGTAN#J_HOPE
۱۴.۳k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.