تقویم را معطلپاییزکرده است

تقویم را معطل پاییز کرده است
در من مرور باغ همیشه بهار تو

از باغ رد شدی که کشد سر مه تا ابد
بر چشم های میشی نرگس غبار تو

*

مستی نبود غایت تأثیر تو باید
دیوانه شود هر که شراب تو بنوشید

مستوری و مست تو به یک جامه نگنجد
عریان شود از خویش تو را هر که بپوشد...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

چون هوای نو بهاری در خزان خویش همبا تو گاهی آفتاب و گاه بارا...

امشب غم تو در دل دیوانه نگنجندگنج است و چه گنجی که به ویرانه...

می سوزم از تبی که دماسنج عشق رااز هرم خود گداخته زیر زبان من...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود… و ماه را ز بلندایش به...

ماندم به خماری که شراب تو بجوشدپس مست شود در خم و از خود بخر...

🌱🍒از روز دستبرد به باغ و بهار تودارم غنیمت از تو گلی یادگارت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط